سارا حق بیان؛ بهنام تشیع؛ مهدی مومنی
چکیده
بزهکاری مانند دیگر رفتارهای بشر دارای ظرف زمان و مکان است و اعمال مجرمانه میتوانند در کانونهای جرمخیز در یک مکان و زمان واحد قرار گیرند. هدف این مطالعه، ارائه یک روش سیستماتیک برای شناسایی و نمایش کانونهای مکانی و زمانی جرمخیزی است. این روش، اطلاعات مکانی و زمانی را بهگونهای ترکیب میکند تا بهطور شهودی پروفایل زمانی ...
بیشتر
بزهکاری مانند دیگر رفتارهای بشر دارای ظرف زمان و مکان است و اعمال مجرمانه میتوانند در کانونهای جرمخیز در یک مکان و زمان واحد قرار گیرند. هدف این مطالعه، ارائه یک روش سیستماتیک برای شناسایی و نمایش کانونهای مکانی و زمانی جرمخیزی است. این روش، اطلاعات مکانی و زمانی را بهگونهای ترکیب میکند تا بهطور شهودی پروفایل زمانی کانونهای جرمخیز در سطح خرد و کلان (ساعت، سال) قابل ارزیابی باشد. بدین منظور تعداد 5573 فقره سرقت از منازل مسکونی در شهر بوستون آمریکا در بازه زمانی سال 2015 تا 2018 بهعنوان جامعه آماری مورد مطالعه قرار گرفت و از قابلیتهای GIS برای انجام آزمونهای آماری و گرافیکی بهمنظور شناسایی و نمایش کانونهای مکانی و زمانی جرمخیزی استفاده شد. در این تحقیق چهار کانون جرمخیز در خصوص سرقت از منازل مسکونی با استفاده از آزمون تراکم کرنل شناسایی شد. نتایج نشان داد که 78% سرقت از منازل مسکونی در این چهار کانون مکانی جرمخیزی رخ میدهد که تنها 25% از کل مساحت منطقه مورد مطالعه را در برمیگیرند. یافتههای تحقیق نشان داد که ترکیب کانون مکانی زمانی جرمخیزی با تحلیل زمانی به صورت یکجا و بدون در نظر گرفتن کانونهای مکانی جرمخیز در بازههای ماهانه، روزانه و ساعتی تفاوتهای قابل ملاحظه دارد؛ اما نتایج تحلیل سالیانه هر چهار کانون در چهار سال مورد بررسی نشان داد که بیشترین میزان وقوع سرقت در سال 2016 و کمترین میزان سرقت در سال 2018 بوده است. همچنین نتایج نشان داد که بیشترین فراوانی وقوع سرقت از منازل مسکونی در کانونی رخ داده است که کوچکترین مساحت را در بین کانونها داشته است.
ابوالفضل شریفی؛ محمد سعادت سرشت
چکیده
کالیبراسیون دوربین رکن مهم هر پروژه فتوگرامتری است. تاکنون مدلهای اعوجاج متعددی برای کالیبراسیون دوربین متریک بهکارگرفته شده است مانند مدل براون که حداکثر 12 پارامتر شامل فاصله اصلی، مختصات نقطه اصلی، اعوجاج فیزیکی عکسی شامل اعوجاجات شعاعی، اعوجاجات مماسی و ... را در یک فرآیند سرشکنی باندل، بهصورت خودکالیبراسیون برآورد مینماید. ...
بیشتر
کالیبراسیون دوربین رکن مهم هر پروژه فتوگرامتری است. تاکنون مدلهای اعوجاج متعددی برای کالیبراسیون دوربین متریک بهکارگرفته شده است مانند مدل براون که حداکثر 12 پارامتر شامل فاصله اصلی، مختصات نقطه اصلی، اعوجاج فیزیکی عکسی شامل اعوجاجات شعاعی، اعوجاجات مماسی و ... را در یک فرآیند سرشکنی باندل، بهصورت خودکالیبراسیون برآورد مینماید. این راهکار کماکان برای دوربینهای ناپایدار و غیرمتریک در فتوگرامتری پهپاد نیز بهکار گرفته شده که اگرچه باعث بهبود معنیداری در مختصات سهبعدی شئای میشود اما هنوز اعوجاجاتی بهواسطه ناپایداری هندسی دوربین در مختصات عکسی باقی میماند. این اعوجاجات باقیمانده، منجر به پارالاکس و ایجاد پله ارتفاعی بین مدلهای سهبعدی در برجستهبینی میشود. در این مقاله یک روش پسپردازش برای کاهش اعوجاجات باقیمانده عکسی بعد از خودکالیبراسیون دوربین غیرمتریک در پروژههای فتوگرامتری پهپاد مطرح میگردد. روش ارائه شده مدلسازی باقیماندههای عکس بهکمک یک روش اجزاء محدود است. دادههای استفاده شده در این تحقیق تصاویر پهپاد فتوگرامتری اخذ شده توسط دوربینهای ILCE_7RM2و ، FC6310 ، وFC300S است. پیادهسازی الگوریتم پیشنهادی در محیط برنامهنویسی Matlab انجام شده و از نرمافزار متاشیپ[1] نیز برای پردازش اولیه استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمونهای انجام شده روی چند داده فتوگرامتری پهپاد با مشخصات و مقیاسهای متفاوت بیانگر کاهش باقیماندههای عکسی تا 70 درصد در پس از مدلسازی و تصحیح اعوجاجات روی تصاویر است. همچنین با انجام برجستهبینی سهبعدی روی تصاویر تصحیح یافته، شاهد کاهش 60 درصدی پله بین مدلهای استریو هستیم که منجر به کیفیت هندسی بالاتر تهیه مدل رقومی ارتفاعی، ارتوفتو و تهی نقشه با برجستهبینی سهبعدی میشود.
[1]- Agisoft Metashape
سعید فرزانه؛ محمدعلی شریفی؛ امیر عبدالملکی؛ مسعود دهواری
چکیده
امروزه ماهوارههای مدار پایین نقش مهمی در جمعآوری مشاهدات مربوط به زمین و میدان گرانش حاکم بر آن ایفا میکنند. عوامل مختلفی بر دقت و صحت مشاهدات این ماهوارهها مؤثر هستند. ازجملهی این عوامل، اصطکاک اتمسفری وارد بر ماهوارهها است که حتی میتواند پس از مدتی کارایی آنها را با چالش مواجه کند. به همین دلیل تلاشهای گوناگونی درصدد ...
بیشتر
امروزه ماهوارههای مدار پایین نقش مهمی در جمعآوری مشاهدات مربوط به زمین و میدان گرانش حاکم بر آن ایفا میکنند. عوامل مختلفی بر دقت و صحت مشاهدات این ماهوارهها مؤثر هستند. ازجملهی این عوامل، اصطکاک اتمسفری وارد بر ماهوارهها است که حتی میتواند پس از مدتی کارایی آنها را با چالش مواجه کند. به همین دلیل تلاشهای گوناگونی درصدد مدلسازی و پیشبینی عوامل مؤثر بر این نیرو برآمده است. مدلهای تجربی ارائهشده برای چگالی اتمسفری نمونهای از این تلاشها است. باگذشت زمان و پیدایش خطاهای موجود در مدلهای تجربی، تلاش برای اصلاح آنها آغاز شد چراکه بهدلیل سادهسازیها و محدودیتهای مشاهداتی، این مدلها همواره با خطا همراه هستند و مقدار خروجی آنها با مقدار واقعی چگالی اتمسفر، تطابق کامل ندارد. از دیگر سو، با گسترش علوم، روشهای جدیدی مانند هوش مصنوعی و شبکههای عصبی برای پیشبینی یک سری زمانی ارائه شده است که قابلیت یادگیری رفتار سیگنال بدون تشکیل یک مدل ریاضی پیچیده را دارند. در این تحقیق، از شبکههای عصبی با حافظه بلند-کوتاهمدت برای پیشبینی و اصلاح مدلهای تجربی چگالی اتمسفری که مهمترین عامل تعیینکنندهی میزان کشش اتمسفری است، استفاده شده است. این شبکههای عصبی از نوع شبکههای بازگشتی هستند و با حفظ وابستگی سیگنال در زمان میتوانند دقت بهتری را برای پیشبینی سیگنال فراهم آورند. دادههای مورداستفاده برای آموزش شبکه عصبی مربوط به ماهوارهی GRACE و در نیمهی نخست سال 2014 بوده است. برای ارزیابی نتایج نیز با استفاده از ضریب اصطکاک خروجی حاصل از شبکه عصبی و همچنین ضریب اصطکاک مربوط به مدلهای عددی، موقعیت ماهواره تعیین و با موقعیت واقعی مقایسه شده است. نتایج پیشبینی نشان میدهد که در حالت تک متغیره مقدار RMSE در حدود 0.054 و در حالت چند متغیره در حدود 0.03 است و همچنین شبکهی عصبی قادر است مدار ماهواره GRACE را با RMSE در حدود 0.15 متر پیشبینی کند.
سارا خانبانی؛ رضا شاه حسینی
چکیده
شناسایی تغییرات از تصاویر سنجش از دوری بهمنظور پایش تغییرات مناطق شهری و غیرشهری - مسائل زیستمحیطی بحث مدیریت بحران و دیگر کاربردها یکی از مسائل مطرح میان متخصصان این حوزه میباشد. ارائه روشی مناسب بهمنظور شناسایی تغییرات از تصاویر با قدرت تفکیک مکانی بسیار بالا میتواند با چالشهای زیادی مواجه شود. بسیاری از روشهای شناسایی ...
بیشتر
شناسایی تغییرات از تصاویر سنجش از دوری بهمنظور پایش تغییرات مناطق شهری و غیرشهری - مسائل زیستمحیطی بحث مدیریت بحران و دیگر کاربردها یکی از مسائل مطرح میان متخصصان این حوزه میباشد. ارائه روشی مناسب بهمنظور شناسایی تغییرات از تصاویر با قدرت تفکیک مکانی بسیار بالا میتواند با چالشهای زیادی مواجه شود. بسیاری از روشهای شناسایی تغییرات با قدرت تفکیک مکانی بالا نیازمند آموزش الگوریتم هستند. در این مقاله روش شناسایی تغییرات از تصاویر سنجش از دوری با قدرت تفکیک مکانی بالا بدون نیاز به آموزش الگوریتم ارائه شده است. در روش ارائه شده ویژگیهای طیفی و مکانی از تصاویر قبل و بعد از منطقه مورد مطالعه استخراج شده و سپس تصاویر اختلاف متناظر با ویژگیهای حاوی محتوای اطلاعاتی بالا تولید شدهاند. در مرحله بعد اطلاعات تغییرات متناظر با نقشهی تغییرات ویژگی به فضای کروی نگاشت مییابد. با استفاده از روش حدآستانهگذاری در فضای کروی نقشهی اولیّهای ایجاد شده و همچنین با روش خوشهبندی سلسله مراتبی منظمشده بهوسیلهی روش میدان تصادفی مارکوف نقشهی ثانویهای ایجاد میشود. با تصمیمگیری میان نقشهی اولیه و ثانویه و تصمیمگیری نهایی نقشهی تغییرات منطقهی مورد مطالعه ایجاد شده است. نقشه ایجاد شده دقت کلی 92.56 درصدی را در منطقه نشان داده است.
محسن پورخسروانی؛ علی مهرابی؛ صادق کریمی؛ مینا عزیزی
چکیده
انرژی یکی از مهمترین عوامل در پیشرفت و توسعه جوامع بشری و از فاکتورهای ضروری در توسعه اقتصادی، اجتماعی و ارتقای کیفیت زندگی است. در همین راستا پژوهش حاضر سعی دارد انرژی تابشی خورشید در شهرستان سیرجان را پایش نماید. شهرستان سیرجان به دلیل دارا بودن میانگین تعداد 3230 ساعات آفتابی شامل تعداد 913 ساعت در فصل بهار، 1200ساعت در تابستان، 770 ...
بیشتر
انرژی یکی از مهمترین عوامل در پیشرفت و توسعه جوامع بشری و از فاکتورهای ضروری در توسعه اقتصادی، اجتماعی و ارتقای کیفیت زندگی است. در همین راستا پژوهش حاضر سعی دارد انرژی تابشی خورشید در شهرستان سیرجان را پایش نماید. شهرستان سیرجان به دلیل دارا بودن میانگین تعداد 3230 ساعات آفتابی شامل تعداد 913 ساعت در فصل بهار، 1200ساعت در تابستان، 770 ساعت در پاییز و 694ساعت در زمستان و از سوی دیگر قرار داشتن دشت ابراهیمآباد سیرجان با ارتفاع 1710 متر بهعنوان مرتفعترین دشت کشور از پتانسیل بالایی در دریافت انرژی تابشی خورشید برخوردار است. برای رسیدن به این هدف از روشهای تحلیل تابش خورشیدی (Solar Analyst) در سامانه اطلاعات جغرافیایی، تکنیک سنجش از دور و مدل تجربی آنگسترم استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که، طبق مدل تجربی آنگسترم و برآورد تابش طول موج کوتاه خورشیدی بهصورت مستقیم، بیشترین انرژی دریافتی در بخشهای جنوبی شهرستان به میزان ۷۳۳۷۰ تا ۷۳۴۳۶ وات ساعت بر مترمربع در سال میباشد و با حرکت به سمت بخشهای شمالی شهرستان از این مقدار کاسته میشود. همچنین براساس روش تحلیل تابش خورشیدی (Solar Analyst) با در نظر گرفتن توپوگرافی شهرستان و محاسبه شیب زمین، بیشترین میزان انرژی دریافتی در طول 12 ماه از سال، بهترتیب مربوطه به ماههای جولای با 200000 تا 252000 (وات ساعت بر هر مترمربع)، ژوئن با 170000 تا 248341، می با 190000 تا 247627 و آگوست با 190000 تا 234500 میباشد. این مقدار انرژی بخشهای شرق، شمالشرق و جنوبشرقی شهرستان را شامل میشود که بهدلیل وجود ارتفاعات بالا و ضخامت کمتر جو در بخش شرقی شهرستان میزان دریافت انرژی تابشی بیشتر است. همچنین پایش انرژی تابشی خورشید رسیده به سطح با استفاده از تکنیک سنجش از دور بهدلیل توانایی جمعآوری سیگنالهای پیوسته زمانی و مکانی در بالای اتمسفر نشان میدهد که، بیشترین میزان تابش لحظهای در فصل تابستان 597.6- 845.6 وات ساعت بر مترمربع و مربوط به بخشهای غرب، شمال، شمالغربی، جنوب و جنوبغربی شهرستان سیرجان است. این میزان تابش لحظهای با روند کاهشی در سایر فصول سال نیز در این بخشهای شهرستان دارای بیشترین دریافت تابش لحظهای میباشد.
ابوالفضل قنبری؛ صدرا کریم زاده؛ صدیقه ترانه
چکیده
کیفیت زندگی میزان توانمندی محیط برای فراهم آوردن و پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی افراد جامعه میباشد. پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فیزیکی شهرنشینی همچنان دانشمندان را در سراسر جهان به چالش میکشاند. راهبردهای برنامهریزی صحیح شهری کلیدهایی برای ایجاد یک محیط زندگی بهتر برای شهروندان است. پژوهش حاضر به بررسی کیفیت زندگی ...
بیشتر
کیفیت زندگی میزان توانمندی محیط برای فراهم آوردن و پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی افراد جامعه میباشد. پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فیزیکی شهرنشینی همچنان دانشمندان را در سراسر جهان به چالش میکشاند. راهبردهای برنامهریزی صحیح شهری کلیدهایی برای ایجاد یک محیط زندگی بهتر برای شهروندان است. پژوهش حاضر به بررسی کیفیت زندگی شهری در مناطق 1 و 2 شهر زاهدان با تلفیق دادههای سنجش از دور، تصاویرماهوارهای و دادههای جمعیتی حاصل از سرشماری و شبکه معابر شهری پرداخته است. روش پژوهش بهکار رفته از نوع توصیفی- تحلیلی و روش جمعآوری دادهها و اطلاعات، اسنادی و کتابخانهای بوده است. چهار شاخص اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و دسترسی به خدمات بهعنوان معیارهای اصلی برای مدلسازی کیفیت زندگی انتخاب شده است. همچنین برای استخراج تصاویرماهوارهای از سامانه گوگل ارث انجین و بهمنظور تلفیق و همپوشانی لایهها و شاخصها از نرمافزار ArcGIS استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که شاخص دسترسی به خدمات بیشترین تأثیر را در بررسی کیفیت زندگی دارد و بخشهای شرقی منطقه 2 و بخشهای مرکزی منطقه 1 از کیفیت زندگی بیشتری برخوردار است. در ادامه نتایج، شاخص خودهمبستگی فضایی موران بر وجود الگوی خوشهای کیفیت زندگی در محدوده مورد مطالعه تأکید دارد.
زهرا رضائی؛ محمدحسن وحیدنیا
چکیده
ایران یکی از کشورهایی است که در معرض سوانح طبیعی بسیاری قرار دارد که سیل یکی از جدیترین آنهاست. چگونگی پایش و کنترل سوانح، ارزیابی خسارت و امدادرسانی از مهمترین مشکلات دولت و کارشناسان مدیریت بحران محسوب میشوند. در صورت نظارت مستمر قبل از وقوع، ارزیابی دقیق در حین و بعد از وقوع سانحه، میتوان از دامنه خسارات و هدررفت ...
بیشتر
ایران یکی از کشورهایی است که در معرض سوانح طبیعی بسیاری قرار دارد که سیل یکی از جدیترین آنهاست. چگونگی پایش و کنترل سوانح، ارزیابی خسارت و امدادرسانی از مهمترین مشکلات دولت و کارشناسان مدیریت بحران محسوب میشوند. در صورت نظارت مستمر قبل از وقوع، ارزیابی دقیق در حین و بعد از وقوع سانحه، میتوان از دامنه خسارات و هدررفت منابع انسانی و مادی جلوگیری کرد. جلوگیری از خطرات ناشی از سیل، ساماندهی و مدیریت سیل در رودخانهها و نهایتاً بهسازی رودخانهها، نیازمند تشخیص و تعیین پهنههای سیلخیز است. مدلسازی عاملمبنا[1](ABM) رویکردی برای ارائه سیستمهای شبیهسازی و انتزاعی بهمنظور کشف و بررسی الگوهای برآمده از عوارض مرتبط به محیطهای مورد مطالعه میباشد. بهعبارت دیگر، مدلسازی عاملمبنا بهعنوان رویکردی نوین برای توسعه ابزارهای شبیهسازی در پدیدههای پیچیدهی حوزههای مختلف از جمله بلایای طبیعی، مطالعات بیولوژیکی و شرایط امداد و نجات سیل میتواند مورد استفاده قرار گیرد. در این تحقیق، از دو رویکرد استنتاج فازی با درنظر گرفتن پارامترهای مؤثر بر وقوع سیلاب و با بهرهگیری از دادههای حاصل از سنجش از دور و مدلسازی عاملمبنا برای تهیه نقشه خطر سیل بهعنوان راهکارهای بازدارنده در جلوگیری از مخاطرات سیل در راستای مدیریت و تصمیمگیری قبل از وقوع سیل استفاده شده است. در نهایت نیز به مقایسه این دو رویکرد و بررسی کارکردهای آنها پرداخته شده است. نتایج نشاندهنده پیچیدگی و دقت بیشتر روشهای چند معیارهای مانند استنتاج فازی میباشد. در حالیکه روشهای مبتنی بر هوش مصنوعی و مدلسازی عاملمبنا سریعتر بوده و پیچیدگی این روش بهدلیل استفاده از برنامههای نسبتاً آماده کمتر و در عین حال، دقت این روش نیز در مقایسه با روش منطق فازی کمتر است.
[1]- Agent Based Modelling
فریبا مغانی رحیمی؛ احمد مزیدی؛ حمیدرضا غفاریان مالمیری
چکیده
واحدهای پوششاراضی تحتتأثیر رویدادهای طبیعی، عملکردهای انسانی و مسائل اجتماعی- اقتصادی همواره دستخوش تغییر میباشند. امروزه رشد مناطق شهری و تأثیر آن بر پوششاراضی در جهان و بهخصوص در کشورهای درحال توسعه به یک مسئله مهم زیستمحیطی در علوم محیطی و برنامهریزی شهری تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر استفاده از تصاویر ماهوارهای ...
بیشتر
واحدهای پوششاراضی تحتتأثیر رویدادهای طبیعی، عملکردهای انسانی و مسائل اجتماعی- اقتصادی همواره دستخوش تغییر میباشند. امروزه رشد مناطق شهری و تأثیر آن بر پوششاراضی در جهان و بهخصوص در کشورهای درحال توسعه به یک مسئله مهم زیستمحیطی در علوم محیطی و برنامهریزی شهری تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست، در کمک به شناسایی و تحلیل توسعهشهری و تغییرات پوششاراضی محدوده شهر ابرکوه در یک دوره 20ساله میباشد. در این مطالعه نقشههای پوششاراضی و رشد نواحی شهری با استفاده از تکنیکهای تلفیق تصاویر لندست (7 و 8) و با اعمال الگوریتم حداکثر احتمال در نرمافزارهای ENVI5.3، ArcGIS، انجام شد. نتایج صحتسنجی نقشهها نیز نشان داد که مقدار ضریب کاپا برای سالهای مورد بررسی بهترتیب؛ 86%، 90% و 86% و مقادیر صحت کلی نیز؛ 89%، 92% و 89% میباشد. نتایج این بررسی نشان داد که؛ مجموع مساحت منطقه مورد بررسی 13 کیلومترمربع میباشد؛ که از سال 2000 تا 2020 اراضی مسکونی روند افزایشی داشتهاند، به این صورت که در سال 2000 مقادیر آن برابر با 4.25 کیلومترمربع بوده و در سال 2020 مقدار آن به 5.58 کیلومترمربع افزایش یافته است. تغییرات مساحت اراضی بایر در سالهای مورد بررسی دارای نوسان بوده به این صورت که در سال 2000 مساحت آن برابر با 3.61 کیلومترمربع، درسال 2010 برابر با 2.5 کیلومترمربع و در سال 2020 برابر با 3.73 کیلومترمربع میباشد. مهمترین نکتهای که در تغییرات این دوره زمانی به چشم میخورد، اراضی مزروعی منطقه است که مساحت آن تحتتأثیر شهرگرایی از 3.66 کیلومتر مربع در سال 2000 به 2.17 کیلومتر مربع در سال 2020 کاهش یافته است. بدیهی است یافتههای این مطالعه نقش مؤثری در برنامهریزیهای آینده میتواند داشته باشد چرا که با آگاهی از روند رشد این نواحی میتوان جهات توسعه شهر را به جهات بهینه هدایت نمود و تخریب اراضی ناشی از رشد شهری در نتیجه تأثیرات منفی تغییرات پوششاراضی را به حداقل رساند.
آسیه نمازی؛ سید احمد حسینی؛ سهراب امیریان
چکیده
در دنیای کنـونی ما بهویژه در مناطق شهری، انباشت بیش از پیش جمعیت، محدودیت امکانات تفریحی، فشارهای حاصل از کار روزانه و مشکلات تأمین هزینههای زندگی، آثار نامطلوبی در حیات سالم و فعالیتهای اجتماعی- فرهنگی و رفاهی شهرنشینان برجای میگذارد. بنابراین در دسترس بودن مراکز ورزشی برای تمامی ساکنان شهر میتواند بهعنوان عاملی مهم در ...
بیشتر
در دنیای کنـونی ما بهویژه در مناطق شهری، انباشت بیش از پیش جمعیت، محدودیت امکانات تفریحی، فشارهای حاصل از کار روزانه و مشکلات تأمین هزینههای زندگی، آثار نامطلوبی در حیات سالم و فعالیتهای اجتماعی- فرهنگی و رفاهی شهرنشینان برجای میگذارد. بنابراین در دسترس بودن مراکز ورزشی برای تمامی ساکنان شهر میتواند بهعنوان عاملی مهم در سلامت و سرزندگی شهروندان ایفای نقش کند. بر این اساس هدف از این تحقیق ارزیابی محدوده خدماتی مراکز ورزشی و ارائه الگوی بهینه بهمنظور مکانیابی مراکز ورزشی شهر کاشان میباشد. روش انجام تحقیق تحلیلی-کاربردی است. بهمنظور تحلیل و ارزیابی توزیع فضایی و دسترسی به خدمات ورزشی از شاخص میانگین نزدیکترین همسایه، مدل خود همبستگی موران و تحلیل شبکه در سیستم اطلاعات جغرافیایی و بهمنظور ارزیابی اهمیت شاخصها از مدل ANP استفاده شده است. نتایج بهدست آمده از شاخص میانگین نزدیکترین همسایه نشان میدهد که نحوه پراکنش مراکز ورزشی بهصورت کاملاً خوشهای میباشد این درحالی است که این مراکز بر اساس مساحت دارای توزیع تصادفی میباشند. حدود 2202 هکتار معادل 16.82 درصد کل مساحت شهر در محدوده خدماتی 1 کیلومتری خدمات ورزشی میباشد. بنابراین میتوان گفت حدود 40 درصد کل جمعیت شهر دسترسی مناسبی به مراکز ورزشی ندارند. در نهایت بهمنظور ارائه الگوی بهینه 11 شاخص مورد نظر با استفاده از تابع ترکیب وزنی با هم ترکیب شد. نتایج نشان داد حدود 4 درصد مساحت شهرکاشان بهمنظور مکانیابی مراکز ورزشی کاملاً مستعد میباشد و در حدود 60 درصد از مساحت شهر کاشان مناسب ایجاد مراکز ورزشی نیست. این مسئله مؤید ضعف برنامهریزی و مدیریت مربوط به خدمات ورزشی است کـه در صورت توجه و اهتمام به برنامهریزی مناسب، مراکز ورزشی شهری میتوانند نقش مهمی را در سلامت و سرزندگی شهروندان ایفا نمایند.
عامر نیک پور؛ حمید عمونیا؛ ساحله شکری
چکیده
پراکندهرویی نوعی گسترش افقی است که تحتتأثیر عوامل مختلف موجب گسترش شهرها و نواحی پیرامونی آنها میشود، و گاه سیاستگذاری فضایی را با چالش جدی روبهرو میسازد. پراکندهرویی یکی از مسائل اساسی در راه توسعه پایدار شهری در سراسر جهان بهشمار میرود. رشد شتابان و ناموزون شهری و گسترش کالبدی سریع در قالب رشد بدون برنامه موجب شکلگیری ...
بیشتر
پراکندهرویی نوعی گسترش افقی است که تحتتأثیر عوامل مختلف موجب گسترش شهرها و نواحی پیرامونی آنها میشود، و گاه سیاستگذاری فضایی را با چالش جدی روبهرو میسازد. پراکندهرویی یکی از مسائل اساسی در راه توسعه پایدار شهری در سراسر جهان بهشمار میرود. رشد شتابان و ناموزون شهری و گسترش کالبدی سریع در قالب رشد بدون برنامه موجب شکلگیری و تشدید این پدیده در شهرهای ایران شده است. نوشتار پیش رو با رویکردی توصیفی – تحلیلی و به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی، توسعه و گسترش مکانی - زمانی یکی از کانونهای اصلی جمعیت و فعالیت منطقه شمال کشور را در 4 دوره زمانی مورد مطالعه و ارزیابی قرار داد. در این پژوهش از عکسهای ماهوارهای مربوط به سالهای 1990، 2000، 2010 و 2020 استفاده شد. پس از آمادهسازی اطلاعات مورد نیاز، از سیستم اطلاعات جغرافیایی برای تعیین میزان توسعه نواحی مختلف بابلسر استفاده شد و با استفاده از مدلهای آنتروپی و هلدرن چگونگی رشد و توسعه فضایی سنجش شد. طبق نتایج حاصل، گسترش فیزیکی ناحیه دارای الگوی پراکندهرویی است، که این امر در ساختار فضایی ناحیه نارساییهایی را ایجاد کرده است. بر اساس ضرایب آنتروپی، علاوه بر اینکه میزان پراکندهرویی در ناحیه بابلسر بسیار بالاست، بلکه روند آن نیز به شدت رو به افزایش است. مقایسه نتایج دورههای مختلف نشان داد که پراکندهرویی در دو دهه اخیر شدت بیشتری یافته و بهویژه در سالهای 1389 تا 1399 بیشترین گسترش کالبدی اتفاق افتاده است. نتایج نشان میدهد گسترش کالبدی بابلسر از توسعه ناموزونی برخوردار است و سه الگوی اصلی رشد فضایی و پراکندهرویی به راحتی در آن قابل شناسایی است.
حسن سینایی؛ محمد سلیقه؛ مهری اکبری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تبیین تأثیر رودباد بر بارشهای حدی و فراگیر جنوبغرب ایران انجام شده است. به این منظور، از پایگاههای دادهای هواشناسی شامل بارش ایستگاههای هواشناسی مراکز استانها استفاده شد. ابتدا بارش روزانه 30 ساله (2018-1989) برای 22 ایستگاه سینوپتیکی جنوبغرب ایران واقع در استانهای ایلام، خوزستان، فارس، کهگیلویه ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تبیین تأثیر رودباد بر بارشهای حدی و فراگیر جنوبغرب ایران انجام شده است. به این منظور، از پایگاههای دادهای هواشناسی شامل بارش ایستگاههای هواشناسی مراکز استانها استفاده شد. ابتدا بارش روزانه 30 ساله (2018-1989) برای 22 ایستگاه سینوپتیکی جنوبغرب ایران واقع در استانهای ایلام، خوزستان، فارس، کهگیلویه و بویر احمد، چهارمحال و بختیاری و بوشهر از سازمان هواشناسی کشور اخذ شد. سپس ارتباط بارشها با رودبادهای وردسپهری، فراسنجهای ارتفاع ژئوپتانسیل درسطح 850 و 500 هکتوپاسکال، مؤلفه مداری و نصفالنهاری باد تراز 300 هکتوپاسکال، نم ویژه تراز1000هکتوپاسکال و مؤلفه امگا در دو سطح 850 و 500 هکتوپاسکال از پایگاه مرکز ملی پیشبینی محیطی و مرکز ملی پژوهشهای جوّی(ncep/ncar) ایالاتمتحده دریافت و نقشه فراسنجهای مذکور ترسیم شد. نتایج این پژوهش نشان داد در سه روز بارشی، در هر سه رودباد مورد مطالعه، محور رودباد بهصورت نصفالنهاری در راستای جنوبغربی- شمالشرقی منطقه مورد مطالعه را تحت تأثیر قرارداده است. همچنین در تراز 850 و 500 هکتوپاسکالی چرخندی بر روی موقعیت تقریبی شرق مدیترانه واقع شده و ضلع شرقی این چرخندها بر روی جنوبغرب ایران قرار گرفته است. قرارگیری محور رودباد در جهت نصفالنهاری و در راستای جنوبغربی- شمالشرقی، و واقع شدن منطقه مورد مطالعه در ضلع شرقی چرخند تشکیل شده در شرق دریای مدیترانه، سبب تشدید ناپایداری در ترازهای زیرین در منطقه مورد مطالعه شده است. مقادیر امگای منفی در تراز 850 و 500 هکتوپاسکالی از 0.15-تا 0.8- پاسکال بر ثانیه، نشانگر ناپایداری شدید هوا در منطقه مورد مطالعه بوده است. در نتیجه میتوان گفت عامل اصلی ناپایداری بارشهای حدی فراگیر جنوبغرب کشور، رودباد و سامانههای برون حارهای و عامل اصلی تأمین رطوبت بارشهای این پهنه از کشور دریاهای گرم جنوبی (دریای سرخ، دریای عمان، دریای عربی، و خلیج فارس) میباشد.
یوسف علی پور؛ ناصر بیات؛ علی اصانلو
چکیده
دما از عناصر اساسی شکلگیری اقلیم است و تغییرات آن میتواند ساختار آب و هوایی هر منطقهای را دگرگون سازد و موجب تغییر در وقوع پدیدههای حدی نظیر خشکسالی، بارشهای سنگین و توفان شود. لذا بررسی روند دما در مقیاسهای مختلف زمانی و مکانی بخش بزرگی از تحقیقات اقلیمشناسی را به خود اختصاص داده است. این تحقیق بهمنظور آشکارسازی تغییرات ...
بیشتر
دما از عناصر اساسی شکلگیری اقلیم است و تغییرات آن میتواند ساختار آب و هوایی هر منطقهای را دگرگون سازد و موجب تغییر در وقوع پدیدههای حدی نظیر خشکسالی، بارشهای سنگین و توفان شود. لذا بررسی روند دما در مقیاسهای مختلف زمانی و مکانی بخش بزرگی از تحقیقات اقلیمشناسی را به خود اختصاص داده است. این تحقیق بهمنظور آشکارسازی تغییرات دمای تراز 1000 هکتوپاسکال در فصول مختلف از سال 1950 تا 2020 میلادی در ایران صورت گرفته است. تحلیلها بر روی متغیر میانگین ماهانه دما در طول دوره 70 ساله با استفاده از پایگاه داده NCEP/NCAR انجام گرفته است. نمودارهای سری زمانی متغیر مورد مطالعه با استفاده از آزمون من کندال در مقیاس سالانه ترسیم شدند. برای آشکارسازی و تحلیل روند دمای ایران در تراز 1000 هکتوپاسکال نقشههای میانگین 10 ساله و نمودارهای سری زمانی سالانه ترسیم شد، نتایج نشان داد میانگین سالانه دما در پهنه کشور ایران با آهنگ 1.34 درجه سانتیگراد (بالاتر از میانگین جهانی با مقدار0.74 درجه سانتیگراد ) در هر سده دارای روند افزایشی است. مقادیر متغیر میانگین سالانه دما در فصلهای تابستان، پاییز و بهار دارای روند معنیدار بوده و میانگین دما در تراز 1000 هکتوپاسکال دارای روند صعودی است. بالاترین افزایش میانگین دمای تراز 1000 هکتوپاسکال متعلق به فصل تابستان بوده و با مقدار 0.2 درجه سانتیگراد به ازای هر 10 سال افزایش یافته است. نقشههای ده ساله میانگین دما در فصول مختلف نشان دادند نیمه جنوبی ایران در طول دوره مطالعاتی دارای روند افزایشی دما بوده است.