میثم ارگانی؛ فرید کریمی پور؛ فاطمه مافی
چکیده
در سال های اخیر، شبکه های حسگر بیسیم[1] در کاربردهای متعددی مورد مطالعه قرار گرفته اند. یکی از مسائل مهم مورد مطالعه در این شبکه ها، جایابی[2] بهینه حسگرها به منظور دستیابی به بیشینه ی مقدار پوشش[3] است. از این رو، در اکثر تحقیقات برای رسیدن به پوشش حداکثر از الگوریتم های بهینه سازی استفاده شده است. در یک رده بندی ...
بیشتر
در سال های اخیر، شبکه های حسگر بیسیم[1] در کاربردهای متعددی مورد مطالعه قرار گرفته اند. یکی از مسائل مهم مورد مطالعه در این شبکه ها، جایابی[2] بهینه حسگرها به منظور دستیابی به بیشینه ی مقدار پوشش[3] است. از این رو، در اکثر تحقیقات برای رسیدن به پوشش حداکثر از الگوریتم های بهینه سازی استفاده شده است. در یک رده بندی کلی، الگوریتم های بهینه سازی برای جایابی بهینه حسگر با هدف افزایش پوشش، به دو گروه الگوریتم های بهینه سازی محلی و سراسری تقسیم می شوند. الگوریتم های سراسری عموماً از یک روش تصادفی بر اساس یک روند تکاملی استفاده می کنند. در اغلب تحقیقات انجام شده، مدل محیط و بعضاً چیدمان حسگرها در شبکه به صورت کاملاً ساده سازی شده در نظر گرفته شده اند. در این تحقیق با مدلسازی رستری و برداری محیط در فضاهای دو و سه بعدی، عملکرد الگوریتم های بهینه سازی سراسری به منظور جانمایی بهینه حسگرها، ارزیابی و مقایسه شده اند و مدل محیط برداری به عنوان مدل دقیق تر استفاده می شود. از آنجایی که هدف مقایسه عملکرد و نتایج الگوریتمهای سراسری بوده است، منطقه مورد مطالعه و شرایط پیادهسازی یکسان فرض شدهاند. در این مقاله، چند روش بهینهسازی برای جایابی سنسور، از جمله الگوریتمهای ژنتیک، L-BFGS، VFCPSO و CMA-ES ،پیادهسازی و معیار ارزیابی الگوریتمها برای مسئله جایابی شبکههای حسگر بیسیم، مقدار پوشش بهینه، دقت پوشش آنها نسبت به مدل محیط و سرعت همگرایی الگوریتمها در نظر گرفته شده است.از سوی دیگر، در این تحقیق مدل احتمالی پوشش[4] برای هر یک از الگوریتمهای بهینهسازی سراسری پیادهسازی شدند. نتایج این پیادهسازیها نشان میدهد که وجود پارامترهای پیچیدهتر در مدل محیط و پوشش، نتایج دقیقتر و منطبقتری با واقعیت را ارائه میکند. با این حال ممکن است کارایی زمانی الگوریتمها را کاهش دهد. [1]4- Wireless Sensor Networks [2]5-Deployment [3]6- Coverage [4]7- Probablity coverage model
نرگس فتح الهی؛ مهدی آخوندزاده هنزائی؛ عباس بحرودی
چکیده
تولید از مخازن هیدروکربوری، سبب افت فشار منفذی در این مخازن میشود. این افت فشار، تنش ناشی از رسوبات روبارهی سنگ مخزن را که پیش از عملیات برداشت، توسط فشار سیال داخل مخزن و سنگهای پوششی کنترل میشد افزایش داده و موجب تراکم محیط متخلخل اطراف میشود. در صورتی که میزان تراکم مخزن از حدی فراتر رود، سنگهای روباره در اثر وزن خود شروع ...
بیشتر
تولید از مخازن هیدروکربوری، سبب افت فشار منفذی در این مخازن میشود. این افت فشار، تنش ناشی از رسوبات روبارهی سنگ مخزن را که پیش از عملیات برداشت، توسط فشار سیال داخل مخزن و سنگهای پوششی کنترل میشد افزایش داده و موجب تراکم محیط متخلخل اطراف میشود. در صورتی که میزان تراکم مخزن از حدی فراتر رود، سنگهای روباره در اثر وزن خود شروع به فرونشست خواهند کرد که این امر میتواند تأثیرات مخربی از جمله شکستگی چاهها، مچاله شدگی لولههای جداری و خسارات سرچاهی را به دنبال داشته و در نتیجه فرآیند تولید از این مخازن را با مشکل جدی مواجه کند. بنابراین مطالعه پدیدهی فرونشست ناشی از بهرهبرداری منابع هیدروکربوری، حائز اهمیت بوده و نیاز به توجه و بررسی دقیق دارد. برای این منظور روشهای متعددی میتواند مورد استفاده قرار گیرد؛ لذا روشی که دارای سرعت و دقت بالا و هزینهی پایین باشد همواره در اولویت خواهد بود. بدلیل هزینهبر بودن روشهای ترازیابی دقیق و نقشهبرداری زمینی و نیز عدم دسترسی به مشاهدات آنها در برخی شرایط خاص، بکارگیری روشی سریعتر و ارزانتر پیشنهاد میشود. خوشبختانه پیشرفت در زمینهی ماهواره و تکنولوژی رادار باعث شده است که قادر به اندازهگیری جابجاییهایی بسیار کوچک سطح زمین در نواحی مستعد جابجایی از جمله میدانهای تحت برداشت سیالهای زیرسطحی باشیم. روش تداخلسنجی تفاضلی رادار (InSAR) فناوری نوینی است که از تصاویر ماهوارهای جهت آشکارسازی دگرریختی شکل سطح زمین استفاده میکند. در این راستا دو میدان بزرگ نفتی یکی واقع در منطقهی جنوب غربی ایران و دیگری در کالیفرنیای مرکزی توسط تکنیک تداخلسنجی راداری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده بیانگر کارایی مناسب این روش به منظور بررسی جابجایی ناشی از فرونشست در میادین مذکور میباشد.
مریم ممبنی؛ حمیدرضا عسگری
چکیده
پایش و مدیریت بهینه منابع طبیعی نیازمند اطلاعات به هنگام و صحیح است. تغییرات در پوشش زمین که در سطوح مختلف فضایی و در دورههای زمانی متفاوت رخ میدهد، بیانگر تعامل و تقابل نیازهای همیشگی جوامع انسانی و محیطی با زمین میباشد.در این راستا نقشههایکاربری/ پوشش زمین از مهمترین منابع اطلاعاتی در مدیریت منابع طبیعی محسوب ...
بیشتر
پایش و مدیریت بهینه منابع طبیعی نیازمند اطلاعات به هنگام و صحیح است. تغییرات در پوشش زمین که در سطوح مختلف فضایی و در دورههای زمانی متفاوت رخ میدهد، بیانگر تعامل و تقابل نیازهای همیشگی جوامع انسانی و محیطی با زمین میباشد.در این راستا نقشههایکاربری/ پوشش زمین از مهمترین منابع اطلاعاتی در مدیریت منابع طبیعی محسوب میشوند. درمطالعه حاضر،تغییراتپوششاراضیطی 26 سالگذشتهو بررسیامکانپیشبینی آن در آینده با استفاده از مدل زنجیرة مارکوف منطقهشوشتر مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق، تصاویر سنجندههای TM لندست 4، 5 و OLI لندست 8 به ترتیب برای سالهای 1989، 2000 و 2015 و همچنین نقشههایتوپوگرافی و پوشش منطقه استفاده گردید. تصاویر هر سه مقطع زمانی به چهار طبقة کاربری مرتع، اراضی کشاورزی دیم، اراضی مسکونی، و اراضی کشاورزی آبی طبقهبندی شدند. بنابر نتایج، کشاورزی آبی پویاترین کاربری موجود در منطقه بوده که وسعت این اراضی طی 1989 تا 2015 روندی صعودی را در پی داشته است، بهطوری که مقدار 4337 هکتار (7/12 درصد) به این اراضی افزوده شده است. روند تغییرات کاربری مرتع نیز طی 1989 تا 2015 روندی نزولی بوده که موجب کاهش99/59160هکتار از این طبقه شده است. نتایج حاصل از آشکارسازی تغییرات در سال 2030 به گونهای است که در صورت ادامه روند موجود در منطقه 33/20 درصد به طبقه کاربری اراضی آبی افزوده خواهد شد، به طوری که در سال 2030 کاربری کشاورزیآبی 95/60 درصد از مساحت منطقه را شامل میشود. در کاربریهای مرتع و اراضی دیم به ترتیب 12/21 و 21/0درصد از مساحت تشکیلدهنده هر کاربری کاسته شده است و به مساحت کاربری مسکونی افزوده شده است. نقشهپیش بینیحاصلهازمدلزنجیرهمارکوفبرایارائهدیدیکلیبهمنظورمدیریتبهترمنابعطبیعیبسیارحائزاهمیتاست.
حسین عساکره؛ حدیث کیانی
چکیده
افزایش گرمایش جهانی به عنوان یکی از مسائل عمده جهانی در قرن حاضر مطرح است. به همین دلیل بررسی و ارزیابی روند آن برای انسان اهمیت دارد، از این رو شبیهسازی این متغیر اقلیمی برای درک آینده بشر میتواند راهگشا باشد. روشهای مختلفی برای شبیهسازی و پیشبینی متغیرهای اقلیمیوجود دارد که معتبرترین آنها استفاده از دادههای مدل ...
بیشتر
افزایش گرمایش جهانی به عنوان یکی از مسائل عمده جهانی در قرن حاضر مطرح است. به همین دلیل بررسی و ارزیابی روند آن برای انسان اهمیت دارد، از این رو شبیهسازی این متغیر اقلیمی برای درک آینده بشر میتواند راهگشا باشد. روشهای مختلفی برای شبیهسازی و پیشبینی متغیرهای اقلیمیوجود دارد که معتبرترین آنها استفاده از دادههای مدل گردش عمومیجو یا GCM میباشد. از جمله پرکاربردترین مدلها جهت ریز مقیاس کردن دادههای GCM، مدل آماری SDSM میباشددرتحقیق حاضر،میزانکاراییاینمدلجهتریزمقیاسنماییمیانگیندمایدرایستگاهشهرکرمانشاهموردارزیابیقرارگرفت. بدین منظور با استفاده از دادههایدمای روزانه ایستگاههمدیدشهرکرمانشاه ودادههایمرکزملی پیشبینیمتغیرهایمحیطی، انتخابمتغیرهای مستقلوکالیبرهکردنمدلبرایمیانگین دماصورتگرفت. بهمنظورکالیبرهکردنمدل دادههایدیدبانی شدهایستگاه هواشناسیکرمانشاهو دادههایمرکزملیپیشبینیمتغیرهایمحیطیNCEPبهدودوره 15 ساله (1975- 1961) و (1990-1976) تقسیم شدند.از15سالاولبرایکالیبرهکردنمدلبااستفادهازروشبهینهسازیحداقلمربعات خطااستفادهشد. این کار برای دوره 40 ساله از 1961 تا 2000 نیز انجام گرفت. سپس دادههای دمای میانگین برای دوره ده ساله 2010 -2001 بر اساس 2 دوره پایه 15 ساله (1990-1961) و40 ساله (2000- 1961) تحت دو سناریوی A2 و B2، پیشبینی و با دادههای مشاهداتی این دورهمقایسه شدتا میزان کارایی مدل برای پیشبینی ارزیابی گردد. نتایج نشان داد که با افزایش طول دوره پایه پیشبینی مدل بهتر خواهد شد و هرچه طول دوره کمتر باشد برآورد مدل چندان مناسب نخواهد بود.
علی اصغر عبدالهی
چکیده
انرژیهای تجدیدپذیر شامل منابع متنوع و مختلفی بوده که از انرژیهای طبیعی و قابل دسترس به وجود میآیند. ضرورت سالم نگهداشتن محیط زیست ضرورت استفاده از انرژیهای پایدار بخصوص انرژی خورشیدی را برای احداث نیروگاهها مشخص مینماید. گام اول برای توسعه استفاده از انرژی خورشیدی مکانیابی نواحی است که در آن انرژی خورشیدی درحد مطلوب و ...
بیشتر
انرژیهای تجدیدپذیر شامل منابع متنوع و مختلفی بوده که از انرژیهای طبیعی و قابل دسترس به وجود میآیند. ضرورت سالم نگهداشتن محیط زیست ضرورت استفاده از انرژیهای پایدار بخصوص انرژی خورشیدی را برای احداث نیروگاهها مشخص مینماید. گام اول برای توسعه استفاده از انرژی خورشیدی مکانیابی نواحی است که در آن انرژی خورشیدی درحد مطلوب و دیگر شرایط لازم احداث نیروگاه را دارا باشد. هدف تحقیق حاضر، قابلیت سنجی اقلیمی احداث نیروگاههای برق خورشیدی در استان فارس با روش Fuzzy overlay وAHP با استفاده از GIS میباشد. به منظور انجام تحقیق، ﻻﯾﻪهای ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫﺎی اﻗﻠﯿﻤﯽ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش دروﻧﯿﺎﺑﯽ به روش IDW در محیط نرمافزار ARCGIS ﺗﻬﯿﻪ و ﺳﭙﺲ با استفاده از روشAHP ﯾﮏ وزن درون ﻻﯾﻪای ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺷﺪ. ﺑﺪﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﮐﻪ با استفاده از دستور Reclassify در محیط نرم افزار ARCGIS ﻫﺮ ﻻﯾﻪ ﺑﻪ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﮐﻼس ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﺷﺪه و ﻫﺮ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻫﻤﯿﺖ آن وزندﻫﯽ ﺷﺪ و ﻧﻘﺸﻪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ آن ﺗﻬﯿﻪ ﮔﺮدﯾﺪ. ﺳﭙﺲ ﺑﺮای ﺑﺪﺳﺖ آوردن ﻧﻘﺸﻪ ﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه ﻣﻨﺎﻃﻖ دارای قابلیت احداث نیروگاه خورشیدی ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ، ﯾﮏ وزن ﺑﯿﻦ ﻻﯾﻪای ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻫﻤﯿﺖ و اﺛﺮﮔﺬاری ﻫﺮ ﯾﮏ از ﻻﯾﻪﻫﺎ اﻋﻤﺎل ﮔﺮدﯾﺪ. درنهایت ﺑﺎ همپوشانی ﻻﯾﻪﻫﺎی وزﻧﺪﻫﯽ ﺷﺪه با استفاده از دستور Fuzzy overlay، در قسمت Spatial Analyst، ﻧﻘﺸﻪ نهایی ﮐﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه میزان قابلیت مناطق ﺟﻬﺖ اﺣﺪاث ﻧﯿﺮوﮔﺎه ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ایجاد شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که بالاترین قابلیت احداث نیروگاههای برق خورشیدی در منطقه مورد مطالعه مربوط به شهرستانهای نیریز، داراب و شرق شهرستان فسا میباشد .
مهدی نجفی علمداری؛ مسعود ترابی ازاد؛ علی حکیمی
چکیده
در این تحقیق مدل جدید توپوگرافی متوسط دینامیک با نام انتخابی MDT_IAU_TN_2014 ارائه میشود. همچنین بردارهای سرعت جریانهای دائمی سطحی درشبکهای با ابعاد 2 دقیقه در منطقه خلیج فارس، دریای عمان و شمال اقیانوس هند محاسبه گردیده است. این مدل با استفاده از سطح متوسط دریاهای به دست آمده از 6 ماهواره ارتفاع سنجی (توپکس پوزیدن، جیسون 1و2، ای.ار.اس ...
بیشتر
در این تحقیق مدل جدید توپوگرافی متوسط دینامیک با نام انتخابی MDT_IAU_TN_2014 ارائه میشود. همچنین بردارهای سرعت جریانهای دائمی سطحی درشبکهای با ابعاد 2 دقیقه در منطقه خلیج فارس، دریای عمان و شمال اقیانوس هند محاسبه گردیده است. این مدل با استفاده از سطح متوسط دریاهای به دست آمده از 6 ماهواره ارتفاع سنجی (توپکس پوزیدن، جیسون 1و2، ای.ار.اس 1و2 و ادامه ماموریت ژئوست) و دادههای ثقل سنجی ماهواره گوس به ترتیب در بازههای زمانی مشخص 21 و 4 سال محاسبه شده است. نتایج این مدل با مدل سطح متوسط دریاهای MSS_CNES_CLS11 مقایسه شده که خطای جذر میانگین مربعها (RMS ) 1/0 متر دارد. برای یکسان سازی مدل ژئوئید گوس و سطح متوسط دریاها از نظر طیفی، از فیلتر کوتاه شده گوس با شعاع 386/1 درجه در راستای طول و عرض جغرافیایی استفاده شده است. نتایج مدل توپوگرافی متوسط دینامیک محاسباتی مذکور با مدل جهانی توپوگرافی متوسط دینامیکی که با استفاده از دادههای ارتفاع سنجی و دادههای دوماهه گوس به دست آمده، ترمیم گردید. با مقایسه مدل توپوگرافی متوسط دینامیک محاسباتی با دو مدل جهانی، خطای جذر میانگین مربعها به ترتیب 033/0 و 051/0 متر به دست آمد. بردارهای جریان ژئوستروفیک با بردارهای جریان اکمن حاصل از 22 سال دادههای بادهای سطحی جمع شده و جریانهای دائمی سطحی محاسبه گردیدند. مقایسه جریانهای کلی مدل ارائه شده در این تحقیق با جریانهای سطحی به دست آمده از دادههای OSCAR به عمل آمد، و خطای جذر میانگین مربعها در مؤلفههای شمالی-جنوبی و شرقی-غربی جریان آب دریا به ترتیب 047/0 و 031/0 متر بر ثانیه محاسبه شد. بردار سرعت جریانهای حاصل از مدل MDT_IAU_TN_2014 ، در منطقه شمال اقیانوس هند بین 0 تا 61/0 متر برثانیه تغییر مینماید.
تقی طاوسی
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی روند تغییرات بارندگی و شاخص خشکی یونپ در گستره غرب و شمال غرب ایران است. به منظور طبقه بندی آب و هوا، بررسی تغییرات مقدار بارندگی، ضریب خشکی در پهنههای آب و هوای غرب و شمال غرب ایران از آزمون معناداری من کندال و شاخص برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد (UNEP) استفاده شده است. در این راستا، عناصر آب و هوایی دما و بارندگی ...
بیشتر
هدف این پژوهش، بررسی روند تغییرات بارندگی و شاخص خشکی یونپ در گستره غرب و شمال غرب ایران است. به منظور طبقه بندی آب و هوا، بررسی تغییرات مقدار بارندگی، ضریب خشکی در پهنههای آب و هوای غرب و شمال غرب ایران از آزمون معناداری من کندال و شاخص برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد (UNEP) استفاده شده است. در این راستا، عناصر آب و هوایی دما و بارندگی سالانه ایستگاههای هواشناسی شمال غرب ایران مربوط به دوره (2010-1981) گردآوری شد. نخست روند تغییرات بارندگی هر ایستگاه مورد آزمون قرار گرفت. پس از بررسی روند تغییر شاخص یونپ، نقشه پهنهبندی سه دهه پیاپی ترسیم شد و با تفریق ضریب خشکی هر دو دهه پیاپی، تغییر رخ داده در منطقه مورد مطالعه بررسی شد. نتایج گویای روند کاهش بارندگی در سطح معناداری 01/0 در ایستگاههای دزفول، کشت و صنعت کارون و مراغه و سطح معناداری 05/0 در سرپل ذهاب، ارومیه، ماکو، مهاباد، بیجار، سراب و سقز میباشد. بررسی تغییر شاخص خشکی یونپ حاکی از تغییر شرایط آب و هوایی نیمه مرطوب به شرایط آب و هوایی خشک نیمه مرطوب و از شرایط آب و هوایی خشکنیمه مرطوب به شرایط آب و هوایی نیمه خشک میباشد. براساس شاخص یونپ، در بیشتر منطقه مورد بررسی شدت خشکی از درجه خطر کم و متوسط به درجه شدید و بسیار شدید افزایش یافته است. اگر چه آزمون من کندال نشان داد که شاخص یونپ در 32 ایستگاه دارای روند منفی هستند ولی این روند تنها برای 6 ایستگاه ارومیه، تبریز، خوی، میاندوآب، پیرانشهر و سنندج در سطح 05/0 معنادار میباشند.
کاظم رنگزن؛ نازنین قنبری؛ مصطفی کابلی زاده؛ پوریا مرادی
چکیده
امروزهانرژیهاینوبهرغمناشناختهماندن،بهسرعتدرحالگسترشونفوذهستندوغفلتازآنها،غیرقابلجبرانخواهدبود. خورشیدبه عنوانبزرگترینمنبعانرژیجهانبهشمارمیرودکهبه گونههایمختلفامکانبهرهگیریازآنوجوددارد. در این مطالعه مدلسازی میزان دریافت تابش خورشید بر اساس موقعیت جغرافیایی و با بهرهگیری از رویکردهای نوین مطالعاتی ...
بیشتر
امروزهانرژیهاینوبهرغمناشناختهماندن،بهسرعتدرحالگسترشونفوذهستندوغفلتازآنها،غیرقابلجبرانخواهدبود. خورشیدبه عنوانبزرگترینمنبعانرژیجهانبهشمارمیرودکهبه گونههایمختلفامکانبهرهگیریازآنوجوددارد. در این مطالعه مدلسازی میزان دریافت تابش خورشید بر اساس موقعیت جغرافیایی و با بهرهگیری از رویکردهای نوین مطالعاتی انجام شد. به منظور اولویتبندی منطقه مورد مطالعه، به لحاظ پتانسیل توسعه سیستمهای فتوولتاییک، سه دسته معیار براساس نظرات کارشناسی تعیین گردید. این معیارها شامل معیارهای ساختمانی تراکم، معیارهای فنی و معیارهای محیطی میباشند. مدلسازی سیستم استنتاج فازی برای اولویتبندی منطقه انجام شد.نتایج حاصل از سیستم استنتاج فازی نشان میدهد که 10 کیلومتر مربع از مساحت کل منطقه دارای اولویت توسعه متوسط و 7/0 کیلومتر مربع به اولویت توسعه خیلی زیاد اختصاص دارد که به ترتیب بیشترین و کمترین میزان را تشکیل میدهند. با توجه به عدم وجود آگاهی عمومی از ارزش انرژی تجدیدپذیر خورشید در مناطق شهری، طراحی و تهیه یک سامانه مکانی تحت وب ضمن ایفای نقش در افزایش سطح آگاهیهای عمومی، قابلیت استفاده به عنوان یک سیستم پشتیبان تصمیمگیری به منظور ارزیابی امکان سنجی توسعه سیستمهای تبدیل انرژی خورشیدی را فراهم میآورد. برای این منظور سامانه Web GIS انرژی خورشیدی منطقه با استفاده از نرمافزارهای متن باز طراحی و انجام شد. پژوهش حاضر ضمن تأکید بر موفقیتآمیز بودن بهرهگیری از فناوری Web GIS در حوزه انرژی تجدیدپذیر خورشید، استفاده از این فناوری را به عنوان راهکاری نوین و کارآمد جهت مدیریت مؤثر و برنامهریزی در این زمینه مورد تأکید قرار میدهد.
آرش زندکریمی؛ داود مختاری؛ شیدا زندکریمی
چکیده
در راستای برداشت دقیق دادههای بارش به عنوان مهمترین ورودی مدلسازیهای هیدرولوژیکی، شبکهی بارانسنجی نقش اساسی را ایفا میکند. با طراحی شبکهی بارانسنجی بهینه میتوان با حداقل هزینه و عدم اطمینان دادههای بارش را برداشت نمود. به منظور بهینهیابی ایستگاههای بارانسنجی روشهای متفاوتی ارایه شده که در این میان روشهای زمین ...
بیشتر
در راستای برداشت دقیق دادههای بارش به عنوان مهمترین ورودی مدلسازیهای هیدرولوژیکی، شبکهی بارانسنجی نقش اساسی را ایفا میکند. با طراحی شبکهی بارانسنجی بهینه میتوان با حداقل هزینه و عدم اطمینان دادههای بارش را برداشت نمود. به منظور بهینهیابی ایستگاههای بارانسنجی روشهای متفاوتی ارایه شده که در این میان روشهای زمین آمار به گستردگی مورد استفاده قرار میگیرند. تحقیق حاضر وضعیت ایستگاههای بارانسنجی استان کردستان و پتانسیل بهینهسازی موقعیت آنها را با استفاده از روشهای زمین آمار بر مبنای واریانس خطای کریجینگ و با در نظر گرفتن توپوگرافی منطقه بررسی نموده است. در این تحقیق به منظور تحلیل فضایی و برآورد واریانس خطا از دادههای بارش 145 ایستگاه هواشناسی در بازهی زمانی (2013-2001) و نقشهی رقومی ارتفاع ماهوارهی SRTM استفاده گردیده و با توجه به وسعت زیاد منطقهی مورد مطالعه و تغییرات زیاد دادههای بارش، ناحیهبندی منطقه یا خوشهبندی ایستگاهها صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که ارتفاعات بیشترین سهم را در ایجاد خطای برآورد بارش داشته و با حذف ایستگاههایی که در موقعیت مناسبی واقع نشدهاند میتوان هزینهی نگهداری ایستگاهها را کاهش داد؛ همچنین با حذف یا جابجایی 8 ایستگاه از ایستگاههای موجود و اضافه نمودن 28 ایستگاه جدید به شبکهی بارانسنجی، مقادیر میانگین واریانس خطا 11% کاهش مییابد که بیشترین کاهش در بخشهای مرکزی استان با 24.03% میباشد. نتایج پژوهش حاضر به منظور کاربرد روشهای زمین آمار در تحلیل فضایی و بهینهسازی ایستگاههای بارانسنجی در نواحی کوهستانی از اهمیت بالایی برخوردار بوده و نقشههای تولید شده نیز برای سازمانهای اجرایی (نظیر سازمان هواشناسی، وزارت نیرو و ...) از ارزش کاربردی بالایی برخوردار هستند.
عبدالعظیم قانقرمه؛ غلامرضا روشن؛ اسمعیل شاهکویی
چکیده
یکی از شاخصهای کاربردی در تعیین انرژی مورد نیاز جهت تأمین آسایش اقلیمی شاخص درجه-روز میباشد.در ایران غالباً دمای 18 درجه سلسیوس جهت محاسبه HDD و 24 درجه را به منظور محاسبه CDD استفاده میکنند. حال آنکه تنوع اقلیمی و جغرافیایی ایران باعث میشود تا دماهای مبنای جدیدی جهت محاسبه HDD و CDD پیشنهاد گردد. در پژوهش حاضر جهت تعیین آستانههای دمایی ...
بیشتر
یکی از شاخصهای کاربردی در تعیین انرژی مورد نیاز جهت تأمین آسایش اقلیمی شاخص درجه-روز میباشد.در ایران غالباً دمای 18 درجه سلسیوس جهت محاسبه HDD و 24 درجه را به منظور محاسبه CDD استفاده میکنند. حال آنکه تنوع اقلیمی و جغرافیایی ایران باعث میشود تا دماهای مبنای جدیدی جهت محاسبه HDD و CDD پیشنهاد گردد. در پژوهش حاضر جهت تعیین آستانههای دمایی جدید به منظور تأمین انرژی مورد نیاز برای شرایط آسایش اقلیمی از دیاگرام اولگی استفاده شده است.از آنجایی که کشور ایران دارای تنوع اقلیمی مختلفی میباشد، بنابراین 10 ایستگاه که معرف شرایط متفاوت آب و هوایی ایران میباشند انتخاب و مورد واکاوی قرار گرفتند. همچنین قابل توجه میباشد که در این مطالعه دیاگرام اولگی به 12 طبقه زیست اقلیمی تقسیمگردید. اما مهمترین بخش این مطالعه مربوط به تعیین دماهای پایه جدید برای محاسبه شاخصهای HDD و CDD ایستگاههای مطالعاتی است. پس بر مبنای روزهای واقع در منطقهآسایش سه محدوده در قالب آستانه صدکهای 40 تا 60 براساس نماینده 20 درصد مرکزی دادهها، آستانه صدکهای 25 تا 75 درصد به عنوان 50 درصد غالب مرکزی و در نهایت آستانه صدکهای 10 تا 90 به عنوان 80 درصد مرکزی دادههای مورد مطالعه انتخاب و این محدودهها به نام آستانههای آسایش دمایی جدید به منظور تعیین دماهای پایه برای محاسبه HDD و CDDمعرفی گردیدند. بر اساس هدف اصلی این تحقیق آستانههای آسایش دمایی جدیدی برای تمام ایستگاههای مطالعاتی پیشنهاد گردید که یافتهها نشان دادند با توجه به صدکهای مختلف، حداقل دمای پایه جهت محاسبه HDD متعلق به ایستگاه بابلسر و حداکثر دمای پایه به منظور محاسبه CDD به ایستگاه شیراز اختصاص یافته است.
مرضیه مکرم؛ سعید نگهبان
چکیده
افزایش جمعیت، کاهش منابع آب، کاهش منابع غذایی، خشکسالی و آلودگی آب و خاک در بسیاری از مناطق کره زمین منجر به مشکلات فراوانی شده است. با توجه به اهمیت کیفیت آب زیر زمینی و خاک در حوضههای آبخیز مختلف از جمله شمال غرب استان فارس، هدف این مطالعه بررسی کیفیت آب و خاک از نظر هدایت الکتریکی (شوری)برای کشت گیاه گندم با استفاده از روش فازی و ...
بیشتر
افزایش جمعیت، کاهش منابع آب، کاهش منابع غذایی، خشکسالی و آلودگی آب و خاک در بسیاری از مناطق کره زمین منجر به مشکلات فراوانی شده است. با توجه به اهمیت کیفیت آب زیر زمینی و خاک در حوضههای آبخیز مختلف از جمله شمال غرب استان فارس، هدف این مطالعه بررسی کیفیت آب و خاک از نظر هدایت الکتریکی (شوری)برای کشت گیاه گندم با استفاده از روش فازی و مقایسه آن با لندفرمها در محیط GIS میباشد. برای 40 نقطه نمونه آب (چاه) و 70 نمونه خاک (پروفیل در 100 سانتی متر اولیه خاک) با استفاده از روش میانگین عکس فاصله (IDW)نقشه پهنه بندی آب و خاک تهیه شد. سپس به منظور همگن کردن میزان شوری آب و خاک و بررسی ارتباط آنها با لندفرمهای منطقه مورد مطالعه، قوانین فازی و استفاده از استانداردهای کیفیت آب و خاک به کار گرفته شد. در روش فازی مقادیر شوری بین 0 و 1 قرار گرفتند. نتایج حاصل از نقشه فازی شوری خاک منطقه نشان داد که 31/24 درصد از منطقه در کلاس ضعیف (نامناسب)، 78/11 درصد در کلاس متوسط، 74/25 درصد در کلاس خوب و 16/38 درصد از منطقه در کلاس خیلی خوب قرار گرفته اند. درحالیکه برای شوری آب مشخص شد که 6/36 درصد در کلاس متوسط، 69/31 درصد در کلاس خوب و 65/31 درصد از منطقه در کلاس خیلی خوب قرار گرفته اند. در پایان ارتباط بین نقشه لندفرم و نقشه شوری آب و خاک منطقه مورد مطالعه تعیین شد. نتایج نشان داد که حداقل شوری خاک و آب در دشتها واقع شده است. در مطالعه حاضر جنس سازندهای منطقه و عدم شوری آنها در دشتها باعث شده که این مناطق از شوری کمتری نسبت به سایر قسمتها برخوردار باشند. در نتیجه برای مناطقی که از نظر زمین شناسی و پستی و بلندی مشابه منطقه مورد مطالعه هستند، بدون نمونه برداری و تجزیه و تحلیل در آزمایشگاه میتوان مشخص نمود که مناطق واقع در ارتفاعات کمتر (دشت ها) دارای شوری کم میباشند. در واقع به کمک نقشههای زمین شناسی (جنس سازند) و نقشههای لندفرم (پستی و بلندی ها) میتوان میزان شوری را تخمین زد.
محمد جعفری؛ محمد سلمانی مقدم
چکیده
درحال حاضر صنعت گردشگری یکی از منابع مهم تولید درآمد، اشتغال و ایجاد زیر ساختها برای نیل به توسعه پایدار محسوب میشود. استان اردبیل یکی از مناطق زیبای گردشگری شمال غرب کشور ما است که در چهار فصل سال مورد توجه گردشگران بسیار است. این استان از قابلیتها وتوانمندیهای زیادی برای ایجاد و توسعه گردشگری برخوردار است. یکی از نیازهای ...
بیشتر
درحال حاضر صنعت گردشگری یکی از منابع مهم تولید درآمد، اشتغال و ایجاد زیر ساختها برای نیل به توسعه پایدار محسوب میشود. استان اردبیل یکی از مناطق زیبای گردشگری شمال غرب کشور ما است که در چهار فصل سال مورد توجه گردشگران بسیار است. این استان از قابلیتها وتوانمندیهای زیادی برای ایجاد و توسعه گردشگری برخوردار است. یکی از نیازهای مهم واساسی به منظور توسعه قابلیتها وتوانمندیهای گردشگری منطقه، برخورداری از اقلیم مناسب گردشگری میباشد. آگاهی از وضعیت اقلیمی و زمانهای مساعد برای گردشگری، از مهمترین نیازهای گردشگران است. یکی از متداول ترین شاخصهای اقلیم گردشگری شاخص TCI میباشد.
در این پژوهش به منظورارزیابی شرایط اقلیمگردشگریوجاذبههای اقلیمی استاناردبیل از نقطه نظرگردشگری، ازشاخص اقلیم گردشگری TCI ودادههای اقلیمی چهار ایستگاه سینوپتیک استان استفاده شده است. بدین منظور ابتدا آمار هفت پارامتر اقلیمی موردنیاز به صورت ماهانهاز ایستگاههای سینوپتیک استان دربازه زمانی 15ساله (2010-1996)استخراج شد. پس از استخراج آمار، پایگاه اطلاعاتی مربوطه تشکیل و برپردازش آنها با استفاده از شاخص TCI اقدام گردید. سپس با بهرهگیری از نرمافزار GIS در میانیابی، تعمیم دادههای نقطهای به پهنهای و ترکیب نقشهها، زمان مساعد جهت حضورگردشگران در استان اردبیلمشخصشد.
نتایج پژوهش نشان داد که ماههای اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد، شهریور، مهروآبان با رتبههای خوب، خیلیخوب، عالی و ایدهآل بهترین شرایط رابرای حضور گردشگران دراستان دارامی باشد. درماههای فروردین، آذر، دی ،بهمن و اسفند که برابر با ماههای سرد سال است، شرایط نامطلوب آسایش زیست اقلیمی درمنطقه حاکم بوده واستان وضعیت مناسبی برای حضور گردشگران ندارد.
محسن سقایی
چکیده
گسترش فضایی بی رویه و بدون برنامه شهرهای بزرگ و متوسط کشور در چند دهه گذشته، باعث شکلگیری بافتهای جدید شهری در مجاورت شهرها و جابجایی ساکنان و کاربریهای شهری به نواحی جدید گردیده است. در نتیجه این جابجایی، به تدریج بافتهای قدیمی شهرها که نقطهی جوشش اصلی یک شهر و نشان دهندهی هویت آن شهر میباشد، کارکرد و حیات اجتماعی- اقتصادی ...
بیشتر
گسترش فضایی بی رویه و بدون برنامه شهرهای بزرگ و متوسط کشور در چند دهه گذشته، باعث شکلگیری بافتهای جدید شهری در مجاورت شهرها و جابجایی ساکنان و کاربریهای شهری به نواحی جدید گردیده است. در نتیجه این جابجایی، به تدریج بافتهای قدیمی شهرها که نقطهی جوشش اصلی یک شهر و نشان دهندهی هویت آن شهر میباشد، کارکرد و حیات اجتماعی- اقتصادی خود را از دست داده و با از دست دادن حیات شهری خود، به سمت رکود و فرسودگی گرایش پیدا کردهاند. هدف از این پژوهش شناسایی و اولویتبندی بافتهای فرسودهی منطقه 5 شهر اصفهان به منظور احیاء و نوسازی، تقویت پایهها و مبانی نظری و با بهرهگیری از روش فرایند سلسله مراتبی در سیستم اطلاعات جغرافیایی بر اساس معیارها و شاخصها میباشد. بر این اساس نوع پژوهش نظری-کاربردی و روش بررسی آن توصیفی-پیمایشی است. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی در محیط نرمافزاری Arc GIS، بافتهای فرسوده منطقه 5 شهر اصفهان شناسایی و اولویتبندی برای احیاء و مدیریت بهینهسازی شده است. بررسیها نشان میدهد که در حال حاضر حداقل 53 بافت فرسوده در 15 ناحیه اصفهان با جمعیّت 350000 نفری وجود دارد.منطقه 5 شهرداری اصفهان به عنوان منطقه مورد مطالعه از قاعده فوق مستثنی نبوده و در زمره بافتهای فرسوده کشور محسوب میگردد.
نتایج تحقیق مشخص میکند که کمبود امکانات،خدمات شهری و تأسیسات زیربنایی سبب مهاجرت ساکنان بومی به مناطق دیگر شهر شده و باعث منفی شدن نرخ رشد جمعیت بافت، طی سالهای اخیر شده است. با توجه به وضعیت اجتماعی - اقتصادی ساکنان بافت، روند بهسازی و نوسازی درون بافت کند گردیده، بطوری که این عوامل سبب فرسوده شدن و تخریب بیشتر بافت شده است.
سعید ملکی؛ علی شجاعیان؛ قاسم فرهمند
چکیده
رشد جمعیت و توسعه شهرنشینی از عوامل مؤثر بر افزایش دمای هوا در نواحی شهری هستند که موجب ایجاد جزیره حرارتی برروی این مناطق در مقایسه با محیط اطراف میشوند و اثرات ناشی از آن میتواند نقشی اساسی و مهم درکیفیت هوا داشته و بهتبع آن، سلامت عمومی ایفا نماید. این پدیده بهویژه در شهرهای بزرگ بیشتر مشهود است. هدف این تحقیق، پی بردن به تفاوت ...
بیشتر
رشد جمعیت و توسعه شهرنشینی از عوامل مؤثر بر افزایش دمای هوا در نواحی شهری هستند که موجب ایجاد جزیره حرارتی برروی این مناطق در مقایسه با محیط اطراف میشوند و اثرات ناشی از آن میتواند نقشی اساسی و مهم درکیفیت هوا داشته و بهتبع آن، سلامت عمومی ایفا نماید. این پدیده بهویژه در شهرهای بزرگ بیشتر مشهود است. هدف این تحقیق، پی بردن به تفاوت دمایی مناطق مختلف شهر ارومیه و حاشیه اطراف آن بهمنظور شناخت محدوده تشکیل جزیره گرمایی در شهر ارومیه میباشد. عرصه مطالعاتی پژوهش حاضر شهر ارومیه است و برای انجام این تحقیق، از آمار روزانه در ایستگاه سینوپتیک شهر ارومیه و همچنین 9 ایستگاه سنجش دمایی در داخل شهر استفاده شده است. نتایج حاصل از مقایسه دادههای دماسنجهای نصب شده نشان میدهد که اختلاف دمایی معادل 2/4الی 6/9 درجه سلسیوس بین مرکز جزیره گرمایی با نواحی اطراف شهر وجود دارد بهطوری که ایستگاه میدان ولایت فقیه بادمای 41/29 درجه سلسیوس در مقایسه با هشت ایستگاه دیگر، بیشترین دما را به خود اختصاص و در واقع، مرکز جزیره گرمایی را تشکیل داده است. در همان حال ایستگاه مرکز تعویض پلاک خودرو ارومیه با دمای حداکثر 77/22 سلسیوس خنکترین ایستگاه در مقایسه با دیگر ایستگاهها میباشد که نشان دهنده اختلاف گرمایی 64/6 سلسیوس در سطح شهر است. شدت جزیره گرمایی بافاصله گرفتن از مرکز شهر کاهش مییابد؛ به بیان دقیقتر بررسی ها نمایان گر این است که با توجه به تنوع پراکندگی کاربریها در سطح شهر، قسمت مرکزی شهر به علت برخوردار بودن از بالاترین سطح ساخت و ساز شهری و حجم بالای تردد و ترافیک شهری، دارای بالاترین میانگین دمایی میباشد.
مصطفی کرمپور؛ زهرا زارعی چقابلکی؛ منصور حلیمی؛ مصطفی نوروزی میرزا
چکیده
در این پژوهش، روند نوسانهای زمانی عنصر بارش در طیفهای ارتفاعی سراسر ایرانزمین موردبررسیقرارگرفت. بدینمنظورازدادههای122 ایستگاههواشناسیکشوردردوره (2012-1992) استفاده شده است. ابتدا تمام این 122 ایستگاه در طیفهای ارتفاعی کمتر از 500 متر، 500 تا 1000، 1000 تا 1500 و بیش از 1500 متر تقسیم شدندو در ادامهبابه کارگیریآزمونغیرپارامتریمن-کندال،وجود ...
بیشتر
در این پژوهش، روند نوسانهای زمانی عنصر بارش در طیفهای ارتفاعی سراسر ایرانزمین موردبررسیقرارگرفت. بدینمنظورازدادههای122 ایستگاههواشناسیکشوردردوره (2012-1992) استفاده شده است. ابتدا تمام این 122 ایستگاه در طیفهای ارتفاعی کمتر از 500 متر، 500 تا 1000، 1000 تا 1500 و بیش از 1500 متر تقسیم شدندو در ادامهبابه کارگیریآزمونغیرپارامتریمن-کندال،وجود روندمعنیداربرایسریهایزمانیماهانه وسالانه درسطوحمعنیداری95 و99 درصدموردارزیابیقرارگرفت. با توجه به نتایج بهدستآمده در این پژوهش در ارتفاعات زیر 500 متر بیشترین کاهش بارش در ماه مارس مشاهدهشده است و در مقیاس سالانه همه ایستگاهها دارای روند منفی میباشند. در ارتفاعات 500 تا 1000 متر بیشترین کاهش بارش در ماههای مارس، می و اکتبر مشاهده شده است و در مقیاس سالانه همه ایستگاهها دارای روند منفی بارندگی میباشند. در ارتفاعات 1000 تا 1500 متر بیشترین کاهش بارش در ماه فوریه و ژوئن مشاهده شده است و در مقیاس سالانه همه ایستگاهها دارای روند منفی بارندگی میباشند که این روند منفی در ایستگاههای مراغه، ارومیه، مهاباد، ماکو و بیرجند منفی معنیدار است. علاوه بر این نتایج نشان داد که در ارتفاعات بیش از 1500 متر تقریباً روند بارش در مقیاس ماهانه و سالانه در ایستگاههای بیشتری ثابت بوده و روند بارش در طیف ارتفاعی زیر 1000 متر نسبت به طیف ارتفاعی بیش از 1000 متر، تعداد ایستگاه بیشتری دارای روند منفی معنیدار هستند که این نشاندهنده این است که تغییرات بیشتر بارش در این طیف ارتفاعی میباشد. در نهایت با توجه به روند منفی بارش در تمام ایستگاه، میتوان گفت که در منطقه تغییر اقلیم رخداده است.
بهاره حاجی زاده وادقانی؛ جهانبخش بالیست؛ سعید کریمی
چکیده
ازتبعات رشد جمعیت در ایران وسعتیافتن سطوح انواع کاربریهای شهری و مسکونی و صنعتی میباشد که به ضرر اراضی کشاوررزی است. فرآیند مکانیابی مناسب برای تخصیص زمین به کاربریهای مناسب، تلاشی است برای ایجاد چارچوبی که طی آن بتوان برای رسیدن به راهحل بهینه اقدام کرد. هدف از انجام این پژوهش یافتن چهارچوبی مناسب و علمی برای شناسایی ...
بیشتر
ازتبعات رشد جمعیت در ایران وسعتیافتن سطوح انواع کاربریهای شهری و مسکونی و صنعتی میباشد که به ضرر اراضی کشاوررزی است. فرآیند مکانیابی مناسب برای تخصیص زمین به کاربریهای مناسب، تلاشی است برای ایجاد چارچوبی که طی آن بتوان برای رسیدن به راهحل بهینه اقدام کرد. هدف از انجام این پژوهش یافتن چهارچوبی مناسب و علمی برای شناسایی مکانهای مناسب جهت توسعهی سکونتگاههای انسانی است. روشهای مورد استفاده شامل تکنیکهای تصمیمگیری در ترکیب با سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدلهای فازی بودهاست. در این پژوهش سعی شده با شناسایی ویژگیهای محیطی و اجتماعی و اقتصادی، مکانهای بهینه برای توسعهی شهری مشخص شود. برای ارزیابی از 13 شاخص استفادهشده است که با استفاده از دو روش تلفیقی فازی و ترکیب خطی وزنی[1] (WLC)و روش وزندهی فرایند تحلیل شبکه فازی[2](FANP) نقشههای نهایی تناسب زمین ایجاد و دو روش مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفتند. در روش اول (فازیگاما) هر کدام از لایهها در محیط سیستماطلاعاتجغرافیایی فازی شدند و بعد از ضرب وزن لایههای حاصل از FANP در هر یک از لایهها عملگر گامای 9/0 و5/0 و 1/0 اجرا شد. در روش دوم(WLC) لایهها بر اساس ارزشدهی انجام شده طبقهبندی شدند، سپس در وزنهای بهدستآمده از FANP ضرب شدند. در نهایت دو نقشهی نهایی بهدست آمد که این نتایج نشان میدهند که قسمتهای جنوبی شهرستان کاشان امکان توسعهی کاربری شهری بیشتر است و دو شهر قمصر و کاشان نیز بیشتر به سمت جنوب و جنوبغربی گرایش داشتهاند. [1]- Weighted Linear Combination[2]- Fuzzy Analytical Network Process