اطلاعات جغرافیایی
فروغ محمدی راوری؛ احمد مزیدی؛ زهرا بهزادی شهربابک
چکیده
پدیده جزیره حرارتی شهری، از معمولترین پدیدههای شهری است که طیّ آن برخی از نقاط شهری بهخصوص مرکز شهرها چند درجه از مناطق اطرافشان گرمتر میشوند. هدف این پژوهش، ارزیابی روند تغییرات دما، تغییرات جزیره حرارتی و پوشش گیاهی دوره گرم سال در شهر یزد می باشد. برای بررسی روند تغییرات دمای ماه های گرم سال، از اطلاعات دمایی ایستگاه ...
بیشتر
پدیده جزیره حرارتی شهری، از معمولترین پدیدههای شهری است که طیّ آن برخی از نقاط شهری بهخصوص مرکز شهرها چند درجه از مناطق اطرافشان گرمتر میشوند. هدف این پژوهش، ارزیابی روند تغییرات دما، تغییرات جزیره حرارتی و پوشش گیاهی دوره گرم سال در شهر یزد می باشد. برای بررسی روند تغییرات دمای ماه های گرم سال، از اطلاعات دمایی ایستگاه یزد و آزمون من-کندال استفاده شد. به منظور تعیین جزیره گرمایی شهر یزد در ماههای گرم سال، از تصاویر ماهوارهای لندست 4-8 در محدوده زمانی33 ساله(2020-1987) که شامل چهار دوره با فاصله زمانی 11 ساله است (میانگین ماه های تیر، مرداد و شهریور سال های 1987، 1998، 2009 و 2020) استفاده شد. نتایج حاصل از تصاویر ماهواره ای نشان داد که در طی دوره آماری هر چه به سالهای جاری نزدیکتر شویم از میزان پوشش گیاهی و زمینهای بایر کاسته شده و در عوض به وسعت ناحیهی شهری افزوده شده است. نقشه های LST نیز نشان از دماهای بالای 50 درجه سانتیگراد به صورت خوشه های داغ در قسمت های غرب و جنوب غرب شهر یزد بوده که در دهه های اخیر ایجاد و تقویت شده اند. آزمون من-کندال و شیب سنس نیز حاکی از روند صعودی معنی دار در سطح اطمینان 99 درصد به خصوص در سال های اخیر است. میزان این افزایش دما دریک دوره 45 ساله حدود 2.3 درجه سانتی گراد بوده است که این شرایط می تواند در پیوند احتمالی با پدیده روند افزایش جمعیت شهری طی دهه های اخیر و به دنبال آن افزایش سازه های شهری(مسکونی، تجاری) و پدیده جزیره حرارتی مرتبط باشد.
علی اکبر عنابستانی؛ زهرا عنابستانی؛ ابراهیم اکبری
چکیده
تحقیق حاضر با هدف تحلیل تغییرات ساختاری سیمای سرزمین و الگوهای توسعه شهری شهر مشهد با استفاده از تصاویر ماهوارهای چندزمانه طی سالهای 1379، 1389 و 1398 انجام شده است. این پژوهش از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی میباشد. اطلاعات از طریق تصاویر ماهواره لندست سنجنده TM سالهای 1379 و 1389، سنجنده OLI برای سال 1398 تهیه و تنظیم شد. قبل از انجام عملیات ...
بیشتر
تحقیق حاضر با هدف تحلیل تغییرات ساختاری سیمای سرزمین و الگوهای توسعه شهری شهر مشهد با استفاده از تصاویر ماهوارهای چندزمانه طی سالهای 1379، 1389 و 1398 انجام شده است. این پژوهش از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی میباشد. اطلاعات از طریق تصاویر ماهواره لندست سنجنده TM سالهای 1379 و 1389، سنجنده OLI برای سال 1398 تهیه و تنظیم شد. قبل از انجام عملیات مربوط به پردازش تصاویر تصحیحات رادیومتریک و اتمسفری با استفاده از نرمافزار ENVI5.3 و از روش FLAASH برای تصحیح اتمسفری استفاده شده است. در ادامه تصاویر با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال طبقهبندی شدند. در این روش بهمنظور طبقهبندی پیکسلها از نمونههای آموزشی استفاده شد. برای پیشبینی در افق 1410 و 1420 از مدل زنجیره مارکوف در نرمافزار TERSET استفاده شد. سپس نقشههای تولیدشده، برای اندازهگیریهای متریک سیمای سرزمین وارد نرمافزار FRAHSTATS4.2 گردیدند. شاخص توسعه چشمانداز نوع رشد شهری(LEI) نیز با استفاده از نرمافزار GIS مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان داد که اراضی ساختهشده در بازه زمانی 20 ساله برای شهر مشهد بیشترین تغییرات مساحت را داشته است و این کاربری با افزایش مساحت روبهرو بوده و از سال 1389 تا سال 1398 مساحت کاربری کشاورزی و باغات بهشدت با کاهش مساحت روبهرو بوده است. اراضی مربوط به کاربری بایر در این بازه زمانی دارای روند کاهشی بوده و کاربری مراتع در این بازه زمانی تغییر چندانی نداشته است. نتایج حاصل از شاخص LEI نشان داد برای افق 1410 رشد شهر حدود 92/60 درصد از نوع توسعه از لبه و حدود 1/28 درصد توسعه بیرونی (Outlaying) خواهد داشت. توسعه شهر مشهد در افق 1420 حدود 17/98 درصد از نوع رشد لبهای بود که نشان از توسعه لبهای دارد.
مریم ممبنی؛ حمیدرضا عسگری
چکیده
پایش و مدیریت بهینه منابع طبیعی نیازمند اطلاعات به هنگام و صحیح است. تغییرات در پوشش زمین که در سطوح مختلف فضایی و در دورههای زمانی متفاوت رخ میدهد، بیانگر تعامل و تقابل نیازهای همیشگی جوامع انسانی و محیطی با زمین میباشد.در این راستا نقشههایکاربری/ پوشش زمین از مهمترین منابع اطلاعاتی در مدیریت منابع طبیعی محسوب ...
بیشتر
پایش و مدیریت بهینه منابع طبیعی نیازمند اطلاعات به هنگام و صحیح است. تغییرات در پوشش زمین که در سطوح مختلف فضایی و در دورههای زمانی متفاوت رخ میدهد، بیانگر تعامل و تقابل نیازهای همیشگی جوامع انسانی و محیطی با زمین میباشد.در این راستا نقشههایکاربری/ پوشش زمین از مهمترین منابع اطلاعاتی در مدیریت منابع طبیعی محسوب میشوند. درمطالعه حاضر،تغییراتپوششاراضیطی 26 سالگذشتهو بررسیامکانپیشبینی آن در آینده با استفاده از مدل زنجیرة مارکوف منطقهشوشتر مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق، تصاویر سنجندههای TM لندست 4، 5 و OLI لندست 8 به ترتیب برای سالهای 1989، 2000 و 2015 و همچنین نقشههایتوپوگرافی و پوشش منطقه استفاده گردید. تصاویر هر سه مقطع زمانی به چهار طبقة کاربری مرتع، اراضی کشاورزی دیم، اراضی مسکونی، و اراضی کشاورزی آبی طبقهبندی شدند. بنابر نتایج، کشاورزی آبی پویاترین کاربری موجود در منطقه بوده که وسعت این اراضی طی 1989 تا 2015 روندی صعودی را در پی داشته است، بهطوری که مقدار 4337 هکتار (7/12 درصد) به این اراضی افزوده شده است. روند تغییرات کاربری مرتع نیز طی 1989 تا 2015 روندی نزولی بوده که موجب کاهش99/59160هکتار از این طبقه شده است. نتایج حاصل از آشکارسازی تغییرات در سال 2030 به گونهای است که در صورت ادامه روند موجود در منطقه 33/20 درصد به طبقه کاربری اراضی آبی افزوده خواهد شد، به طوری که در سال 2030 کاربری کشاورزیآبی 95/60 درصد از مساحت منطقه را شامل میشود. در کاربریهای مرتع و اراضی دیم به ترتیب 12/21 و 21/0درصد از مساحت تشکیلدهنده هر کاربری کاسته شده است و به مساحت کاربری مسکونی افزوده شده است. نقشهپیش بینیحاصلهازمدلزنجیرهمارکوفبرایارائهدیدیکلیبهمنظورمدیریتبهترمنابعطبیعیبسیارحائزاهمیتاست.
محمد نصرالهی؛ مریم ممبنی؛ سارا ولی زاده؛ حسن خسروی
چکیده
ارتباط میزان تغییرات کاربری اراضی با نوسانات سفره آب زیرزمینی یکی از روشهای مستقیم تأثیرات کاربری بر وضعیت هیدرولوژیکی هر منطقهای است که میتواند مدیران را در مدیریت بهینه منابع طبیعی یاری دهد. در این تحقیق به منظور بررسی اثرات تغییرات کاربری اراضی بر میزان افت آب زیر زمینی دشت گیلانغرب، از تصاویر ماهوارهای سنجندههایMSS، ...
بیشتر
ارتباط میزان تغییرات کاربری اراضی با نوسانات سفره آب زیرزمینی یکی از روشهای مستقیم تأثیرات کاربری بر وضعیت هیدرولوژیکی هر منطقهای است که میتواند مدیران را در مدیریت بهینه منابع طبیعی یاری دهد. در این تحقیق به منظور بررسی اثرات تغییرات کاربری اراضی بر میزان افت آب زیر زمینی دشت گیلانغرب، از تصاویر ماهوارهای سنجندههایMSS، TM و ETM برای سالهای 1364، 1379 و 1389 استفاده گردید. پس از پردازش و تحلیل تصاویر، کاربریهای منطقه در پنج طبقة جنگل، مرتع، کشاورزی دیمی و بایر، کشاورزی آبی و مناطق مسکونی طبقهبندی گردیدند. برای بررسی خیزش و افت سفره منطقه نیز از آمار کمی چاههای پیزومتری موجود در دشت طی دوره 89-1378 استفاده گردید و لایههای بدست آمده نیز طبقهبندی شدند. نتایج بدست آمده نشان داد که کاربری مرتعی با وسعت بیشتر از 50 درصد بیشترین مساحت را به خود اختصاص داده است به طوریکه در سال 1364، 81/61 درصد (9927 هکتار) و در سال 1379، 15/67 درصد(10782 هکتار) از منطقه را تشکیل داده است. در دوره 1379 تا 1389 کاربری مذکور با کاهش مساحت مواجه بوده به طوریکه در سال 1389، 23/50 درصد از مساحت (8066 هکتار) منطقه را پوشش داده است. بررسی کاربری کشاورزی دیمی و بایر نیز نشان داد که طی دوره 1364 تا 1379 با کاهش مساحتی معادل 84/0(130 هکتار) درصد روبرو بوده است اما این تغییرات در دوره 1379 تا 1389 بصورت افزایشی بوده بطوریکه طبق محاسبات انجام شده این افزایش مساحت 1429 هکتار(9/8 درصد) از منطقه را شامل شده است. بررسی میزان افت آب زیرزمینی نشان داد که با جایگزینی طبقه کاربری مرتعی با طبقات کشاورزی آبی و کشاورزی دیم و بایر بر میزان افت آب زیرزمینی افزوده شده است. این تغییرات موجب گردیده است که در سال 1389، 93/83 درصد از منطقه افت آب بیشتر از 50 سانتیمتر در سال را داشته به طوریکه مساحت این منطقه در سال 1379، 85/43درصد از منطقه بوده است. بدون شک مداخلات انسانی از مهمترین عوامل تخریب در منطقه مذکور میباشد.