حسین حاتمی نژاد؛ اشرف عظیم زاده ایرانی
چکیده
شهرها با توجه به اینکه اکثر جمعیت کشور را در خود جای میدهند و غالباً مراکز اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مراکز حاکمیتی در کشورها میباشند، همواره میبایست آمادگی شان در برابر بحرانها (پدافند غیرعامل) مد نظر متخصصین مربوطه قرار گیرد. ساماندهی شهر در مقیاس محله (بعنوان کوچکترین و مؤثرترین واحد شهری) بر مبنای الزامات پدافند ...
بیشتر
شهرها با توجه به اینکه اکثر جمعیت کشور را در خود جای میدهند و غالباً مراکز اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مراکز حاکمیتی در کشورها میباشند، همواره میبایست آمادگی شان در برابر بحرانها (پدافند غیرعامل) مد نظر متخصصین مربوطه قرار گیرد. ساماندهی شهر در مقیاس محله (بعنوان کوچکترین و مؤثرترین واحد شهری) بر مبنای الزامات پدافند غیر عامل، به منظور مقابله با بحرانها (طبیعی و انسان ساز) و به حداقل رساندن مخاطرات با استفاده از فنون جغرافیا و برنامهریزی از اهداف این تحقیق است. از اینرو ، محلات ناحیهی شش از منطقهی دو شهر تهران بعنوان مطالعه موردی انتخاب و نتایج تحقیق ارائه شد تا بدینوسیله امکان تعمیم بررسیها و مطالعات مشابه در سایر نواحی شهری فراهم گردد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش تحقیق معیاری - تحلیلی است. مبانی علمی این تحقیق مبتنی بر مفاهیم مدیریت بحران شهری با تأکید بر دانش جغرافیا و برنامهریزی شهری میباشد. در این تحقیق، پس از شناخت وارزیابی وضع موجود، ابعاد آسیب پذیری محلات در زمان وقوع بحران، نقاط قوت و ضعف، و همچنین تهدیدها و فرصتهای هر محله با رویکرد پدافندغیرعامل مورد بررسی قرار گرفته و بر همین اساس نتیجه گیری مربوطه صورت پذیرفته است.گردآوری دادهها بر اساس روش کتابخانهای و مطالعات میدانی صورت گرفته و از روش مقایسهای جهت ارائه جمع بندیها استفاده شده است. در این پژوهش، تکنیک تحلیلی SWOT به منظور تعیین نقاط ضعف و قوت، تهدیدها و فرصت ها، و نیز ارائه راهبردها، سیاستها و پیشنهاد اقدامات لازم، بکار رفته و نرم افزار ArcGis جهت نمایش و همچنین، تجریه و تحلیل دادههای توصیفی مورد استفاده قرارگرفته است. نتایج حاصل از تحقیق، مبین این حقیقت است که توجه به مؤلفه هایی از قبیل ساختار شهر، بافت شهر، فرم شهر، کاربری اراضی شهری و بالاخره، مشارکتهای اجتماعی ساکنین هر محله، میتواند ساماندهی محلات شهری را بر اساس الزامات پدافندغیرعامل امکان پذیر سازد.
علی شماعی؛ علی عزیزی کاوه
دوره 22، شماره 85 ، اردیبهشت 1392، ، صفحه 43-58
چکیده
بافت های فرسوده با چالش های کالبدی، اجتماعی و اقتصادی مواجهاند. سه شاخص ریزدانگی، نفوذناپذیری و ناپایداری از مهمترین ویژگی های این بافت ها می باشد. محله شهید دستغیب به عنوان نمونه ای از فرسوده ترین محله ی منطقه نُه شهر تهران از لحاظ کالبدی، اقتصادی و اجتماعی با چالش های متعددی روبرو است. هدف این پژوهش تبیین ...
بیشتر
بافت های فرسوده با چالش های کالبدی، اجتماعی و اقتصادی مواجهاند. سه شاخص ریزدانگی، نفوذناپذیری و ناپایداری از مهمترین ویژگی های این بافت ها می باشد. محله شهید دستغیب به عنوان نمونه ای از فرسوده ترین محله ی منطقه نُه شهر تهران از لحاظ کالبدی، اقتصادی و اجتماعی با چالش های متعددی روبرو است. هدف این پژوهش تبیین چگونگی توزیع نارسایی ها و روابط متقابل آنها و مقایسه تطبیقی بین شاخصه ی مذکور جهت دستیابی به محله پایدار شهری است. به منظور کنترل و کاهش فرسودگی بافت های شهری به نظر می رسد مهمترین راهکار مناسب تحلیل فضایی از زوایای کالبدی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی است. پژوهش حاضر برای ساماندهی محله شهید دستغیب است با رویکردی سیستمی که محورهای اصلی آن در قالب بهبود سیمای کالبدی، اجتماعی و اقتصادی و احیای شهری انجام گرفته است. بر این اساس، سؤال اصلی این است که آیا میزان تأثیر هر کدام از شاخصهای کالبدی، اجتماعی و اقتصادی در تحلیل آسیبپذیری بافت فرسوده محله شهید دستغیب به یک اندازه بوده است؟
روش انجام پژوهش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. اطلاعات مورد نیاز آن به صورت کتابخانه ای و میدانی است. در مرحله تحلیل ابتدا مقادیر و داده های کلیه شاخص ها استخراج شدند سپس بر اساس روش تحلیل سلسله مراتبی () به وزندهی شاخص های مربوطه پرداخته شده است. نتایج حاصله نشانگر آن است که از تلفیق لایههای کالبدی، اقتصادی و اجتماعی جهت سنجش میزان آسیب پذیری بافت های فرسوده، به مناطق با آسیب پذیری کم تا مناطقی با آسیب پذیری زیاد طبقهبندی شده است که 3/24 درصد از مساحت محله با آسیبپذیری زیاد، 3/47 درصد با آسیب پذیری قابل توجه، 7/14 درصد با آسیب پذیری متوسط، 7/13 درصد با آسیب پذیری کم مواجه است. با توجه به نتیجه مذکور ساماندهی بافت فرسوده این محله در قالب رویکردی ترکیبی از بهسازی، نوسازی و بازسازی بافت فرسوده امکان پذیر است.
محمد اسکندری نوده؛ لیلا صیّاد بیدهندی
دوره 21، شماره 84 ، اسفند 1391، ، صفحه 35-54
چکیده
اسکان غیررسمی یکی از مشکلات شهری است که مهمترین مشخصه آن ناامنی حق تصرف، شرایط ساختاری نابهنجار مسکن، دسترسی ضعیف به خدمات شهری و تغذیه سالم و تراکم بیش از حدّ میباشد. این شرایط بالاخص در کشورهای توسعه نیافته بارزتر است. بیش از نیم تا دو سوم جمعیت شهرهای اینگونه کشورها، در حیطه اسکان غیررسمی قرار دارند. در کشور ایران نیز مشکل اسکان ...
بیشتر
اسکان غیررسمی یکی از مشکلات شهری است که مهمترین مشخصه آن ناامنی حق تصرف، شرایط ساختاری نابهنجار مسکن، دسترسی ضعیف به خدمات شهری و تغذیه سالم و تراکم بیش از حدّ میباشد. این شرایط بالاخص در کشورهای توسعه نیافته بارزتر است. بیش از نیم تا دو سوم جمعیت شهرهای اینگونه کشورها، در حیطه اسکان غیررسمی قرار دارند. در کشور ایران نیز مشکل اسکان غیررسمی بطور مشهودی از دهه 1340 به بعد که رشد شهرنشینی در اوج خود بوده، نمایان گردید و شهرهای کشور را با مشکل جدّی روبرو نموده و همواره میزان آن در حال افزایش است. دولت در ایران تلاش بسیاری در زمینه ساماندهی اسکان غیررسمی نموده است. ضرورت این تلاشها ناشی از تأکیدات قانون اساسی کشور در ارتباط با حق داشتن سرپناه و مسکن مناسب برای شهروندان در بندهای 3 و 31 آن است. این تحقیق سعی دارد تا با استفاده از روش تحلیل عاملی و امتیازدهی با روش لیکرت به ارزیابی میزان موفقیت سیاستهای دولت در ساماندهی اسکان غیررسمی در شهر بندرعباس بپردازد.
بنابراین تحقیق از روش کمّی و نهایتاً تحلیل کیفی نتایج بهره میگیرد. نتایج بررسی حاکی از آن است که دولت در شاخصهای ساماندهی و توانمندسازی اسکان غیررسمی در شهر بندرعباس توفیق چندانی به دست نیاورده است. در این راستا بحث، نتیجهگیری و پیشنهادهایی ارائه شده است.