حسین حاتمی نژاد؛ احمد پوراحمد؛ مرتضی نصرتی هِشی
چکیده
محلههایی که در گذشته اغلب در هسته مرکزی شهرها جای داشتند و زمانی از غنای فرهنگی برخوردار بودند، اکنون با معضلی به نام «بافت فرسوده و ناکارآمد» روبهرو هستند. در جهان معاصر با پیشرفت سریع علم و تکنولوژی، سیستم برنامهریزی شهری نیز با دگرگونیهایی مواجه شده است و آثار آنها میتواند جهت پیشرفت شهر چالش برانگیز باشد. ...
بیشتر
محلههایی که در گذشته اغلب در هسته مرکزی شهرها جای داشتند و زمانی از غنای فرهنگی برخوردار بودند، اکنون با معضلی به نام «بافت فرسوده و ناکارآمد» روبهرو هستند. در جهان معاصر با پیشرفت سریع علم و تکنولوژی، سیستم برنامهریزی شهری نیز با دگرگونیهایی مواجه شده است و آثار آنها میتواند جهت پیشرفت شهر چالش برانگیز باشد. برنامهریزی شهری که قبلاً مبتنی بر سیستم سنتی بوده است، امروزه به نظر میرسد از توان و پاسخگویی لازم جهت اصلاح و حل مشکل بافتهای فرسوده برخوردار نیست. بنابراین، رویکرد «آیندهپژوهی» با شناسایی فرصتها و تهدیدهای آینده این بافتها، به ما کمک میکند تا از فرصتهای آینده به بهترین شکل بهره بگیریم و از پیامدهای منفی بافتهای فرسوده شهری تا حد امکان جلوگیری نماییم. از این رو، انگیزه و هدف پژوهش حاضر شناخت متغیرهای کلیدی مؤثر جهت کاهش بافتهای فرسوده و بررسی روابط بین متغیرها و نحوه اثرگذاری بر همدیگر در افق 1416 بوده است. فرآیند حاکم بر این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و نوع روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. ماهیت دادهها کیفی بوده و روش گردآوری دادهها و اطلاعات به صورت کتابخانهای، اسنادی و پیمایشی است. انجام محاسبههای پیچیده و تجزیه و تحلیل دادهها مبتنی بر روش تحلیل آثار متقابل و استفاده از نرمافزار تحلیلی میکمک میباشد. نتایج تحقیق نشان میدهد، کلیدیترین متغیرهای راهبردی جهت کاهش بافت فرسوده ناحیه یک منطقه 9 به ترتیب بیشترین تأثیرگذاری «تغییر دولتها (روی کار آمدن دولت جدید هر چهار سال یکبار)»، «فقدان قانون خاص در ساماندهی بافت فرسوده»، «تعادلبخشی و تحقق عدالت اجتماعی»، «ضعف نگرش و دانش مدیران شهری» و «برپایی تشکلهای محلی سازمان یافته و مستمر جهت ترغیب ساکنین به مشارکت» است.
حسین حاتمی نژاد؛ یعقوب ابدالی؛ سارا الله قلیپور
چکیده
امروزه در پی تغییرات سریع شهرها، بخشی از بافتهای شهری به علت فرسودگی و ناکارآمدی نتوانستهاند ارتباطی مناسب با محیط خود و خدماتدهی به بهرهبرداران برقرار کنند. وجود سطح گسترده بافت فرسوده یکی از مهمترین چالشهای مدیران شهری، شهرسازان و معماران میباشد، زیرا عدم توجه به این بافتها موجب زوال شهر و توسعه ناهمگون آن وایجاد ...
بیشتر
امروزه در پی تغییرات سریع شهرها، بخشی از بافتهای شهری به علت فرسودگی و ناکارآمدی نتوانستهاند ارتباطی مناسب با محیط خود و خدماتدهی به بهرهبرداران برقرار کنند. وجود سطح گسترده بافت فرسوده یکی از مهمترین چالشهای مدیران شهری، شهرسازان و معماران میباشد، زیرا عدم توجه به این بافتها موجب زوال شهر و توسعه ناهمگون آن وایجاد شهرهایی نوپا در حاشیه شهر قدیمی میگردد. منطقه یک شهر اهواز به این علت که بخش قابل توجهی از مشکلات شهر اهواز در این منطقه نمود عینی یافته است و بخش مرکزی به دلیل گستردگی بیش از حد بافت فرسوده و روند فرسودگی شدید در آن، به عنوان قلمرو مورد پژوهش انتخاب شد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف توسعهای- کاربردی و از لحاظ روششناسی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانهای وبررسیهای میدانی است. برای دستیابی به اهداف تحقیق، شاخصهای اسکلت ساختمان، جنس مصالح، تعداد طبقات و قدمت ساختمان استخراج شد. برای کشف روند الگوها از ابزار Regression و برای وزن دهی به لایهها در دادههای فضایی از روش خود همبستگی فضایی موجود در نرمافزار Geoda استفاده شد. همچنین برای بررسی آسیبپذیری بافت فرسوده از روش ([1]Aneslin Local Morans) از ابزار sisylanA reiltuO & retsulC از مجموعه ابزارهای موجود در slooT scitsitatS laitapS مربوط به نرمافزار SIG crA استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد 38/54 درصد مساحت در بازه آسیبپذیری متوسط تا زیاد قرار دارد و گویای این است که بخش زیادی از بافت فرسوده در محدوده مرکزی شهر اهواز به نوعی نیازمند برنامهریزی پدافند غیرعامل میباشد. [1]- انسلین محلی موران
احمد پوراحمد؛ حسین حاتمی نژاد؛ مهدی مدیری؛ اشرف عظیم زاده ایرانی
چکیده
حفظ و نگهداری بافتهای تاریخی یا بافتهای دارای میراث فرهنگی شهرها، از اهمیت ویژهای برخوردار است، چرا که این بافتها علاوه بر ایجاد حس هویت و برانگیختن غرور ملی، کیفیت زندگی شهروندان را نیز ارتقاء میبخشند. «بهسازی»، یکی از روشها و البته مناسب ترین روش مداخله در بافت تاریخی شهرها میباشد، ...
بیشتر
حفظ و نگهداری بافتهای تاریخی یا بافتهای دارای میراث فرهنگی شهرها، از اهمیت ویژهای برخوردار است، چرا که این بافتها علاوه بر ایجاد حس هویت و برانگیختن غرور ملی، کیفیت زندگی شهروندان را نیز ارتقاء میبخشند. «بهسازی»، یکی از روشها و البته مناسب ترین روش مداخله در بافت تاریخی شهرها میباشد، زیرا در این نوع مداخله اصل بر«وفاداری به گذشته وحفظ آثار هویت بخش» درآنهاست. در هر یک از اقدامات مربوط به بهسازی، مداخلهای چشمگیر در کالبد صورت نمی گیرد و تنها با جایگزینی عملکرد مناسب فعالیت، از فرسایش این نوع از فضای شهری جلوگیری میشود و با ایجاد تغییراتی در فعالیتهای شهری، فضاهای شهری مطلوب ایجاد میگردد. از آنجایی که رعایت « الزامات پدافند غیر عامل » و همچنین لحاظ نمودن« اصول توسعه پایدار شهری» در انتخاب الگوی مناسب بهسازی بافت کهن شهری، جزء ضروریات میباشد، با بررسی اصول حاکم بر این دو مفهوم پی میبریم که تضادها و تناقضاتی بین این اصول وجود دارد. در پژوهش حاضر، عمدتاً به مطالعه و بررسی دو مفهوم مهم و تأثیرگذار در الگوی بهسازی بافت تاریخی شهری، پرداخته شده و بین اصول حاکم بر آنها مقایسه تطبیقی صورت گرفته است. هدف از این تحقیق، طرح موضوع تضادهای موجود میان الزامات پدافند غیر عامل با اصول توسعه پایدار شهری در الگوی بهسازی بافت تاریخی شهری و یافتن راه حل مناسب در این خصوص میباشد. روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی است و از نظر شیوهی انجام، توصیفی- اکتشافی میباشد. روش جمعآوری اطلاعات، به دو صورت اسنادی(کتابخانه ای) و پیمایشی (میدانی) بوده و تحلیلها، با استفاده از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی(ArcGIS) و همچنین به روش تحلیل مقایسه زوجی بصورت استنباطی انجام شده است. بافت تاریخی منطقه 12 شهر تهران با تأکید بر عنصر تاریخی «موزه» ها، مطالعه موردی این مقاله میباشد که دستیابی به نتایج تحقیق را سهلتر ساخته است.نتایج پژوهش نشان میدهد که برای یافتن مناسب ترین الگوی مداخله - از نوع بهسازی- در بافت تاریخی، میبایست با تأکید بر رعایت الزامات پدافند غیرعاملواصول توسعه پایدار شهری، ضمن تعیین اولویتها در تغییر کاربری ها، زمینههای هر نوع پارادوکس و تضاد در رویکردها را تعدیل نمود.
حسین حاتمی نژاد؛ اشرف عظیم زاده ایرانی
چکیده
شهرها با توجه به اینکه اکثر جمعیت کشور را در خود جای میدهند و غالباً مراکز اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مراکز حاکمیتی در کشورها میباشند، همواره میبایست آمادگی شان در برابر بحرانها (پدافند غیرعامل) مد نظر متخصصین مربوطه قرار گیرد. ساماندهی شهر در مقیاس محله (بعنوان کوچکترین و مؤثرترین واحد شهری) بر مبنای الزامات پدافند ...
بیشتر
شهرها با توجه به اینکه اکثر جمعیت کشور را در خود جای میدهند و غالباً مراکز اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مراکز حاکمیتی در کشورها میباشند، همواره میبایست آمادگی شان در برابر بحرانها (پدافند غیرعامل) مد نظر متخصصین مربوطه قرار گیرد. ساماندهی شهر در مقیاس محله (بعنوان کوچکترین و مؤثرترین واحد شهری) بر مبنای الزامات پدافند غیر عامل، به منظور مقابله با بحرانها (طبیعی و انسان ساز) و به حداقل رساندن مخاطرات با استفاده از فنون جغرافیا و برنامهریزی از اهداف این تحقیق است. از اینرو ، محلات ناحیهی شش از منطقهی دو شهر تهران بعنوان مطالعه موردی انتخاب و نتایج تحقیق ارائه شد تا بدینوسیله امکان تعمیم بررسیها و مطالعات مشابه در سایر نواحی شهری فراهم گردد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش تحقیق معیاری - تحلیلی است. مبانی علمی این تحقیق مبتنی بر مفاهیم مدیریت بحران شهری با تأکید بر دانش جغرافیا و برنامهریزی شهری میباشد. در این تحقیق، پس از شناخت وارزیابی وضع موجود، ابعاد آسیب پذیری محلات در زمان وقوع بحران، نقاط قوت و ضعف، و همچنین تهدیدها و فرصتهای هر محله با رویکرد پدافندغیرعامل مورد بررسی قرار گرفته و بر همین اساس نتیجه گیری مربوطه صورت پذیرفته است.گردآوری دادهها بر اساس روش کتابخانهای و مطالعات میدانی صورت گرفته و از روش مقایسهای جهت ارائه جمع بندیها استفاده شده است. در این پژوهش، تکنیک تحلیلی SWOT به منظور تعیین نقاط ضعف و قوت، تهدیدها و فرصت ها، و نیز ارائه راهبردها، سیاستها و پیشنهاد اقدامات لازم، بکار رفته و نرم افزار ArcGis جهت نمایش و همچنین، تجریه و تحلیل دادههای توصیفی مورد استفاده قرارگرفته است. نتایج حاصل از تحقیق، مبین این حقیقت است که توجه به مؤلفه هایی از قبیل ساختار شهر، بافت شهر، فرم شهر، کاربری اراضی شهری و بالاخره، مشارکتهای اجتماعی ساکنین هر محله، میتواند ساماندهی محلات شهری را بر اساس الزامات پدافندغیرعامل امکان پذیر سازد.
حسین حاتمی نژاد؛ زهرا زمانی؛ صادق حاجی نژاد؛ محمد قضایی
دوره 22، شماره 88 ، بهمن 1392، ، صفحه 47-57
چکیده
سیاست احداث شهرهای جدید در ایران با هدف کاهش فشارهای جمعیتی وارد شده به شهرهای بزرگ در اواخر دهه 1360 مطرح گردید. با شروع احداث شهرهای جدید، برخی مسائل و مشکلات شهرهای جدید آشکار شده و انتقادات و پیشنهادهای اصلاحی بیان گردید که تا امروز همچنان ادامه دارد. در این راستا، پژوهش حاضر، به بررسی دلائل عدم موفقیت شهرهای جدید در ایران میپردازد. ...
بیشتر
سیاست احداث شهرهای جدید در ایران با هدف کاهش فشارهای جمعیتی وارد شده به شهرهای بزرگ در اواخر دهه 1360 مطرح گردید. با شروع احداث شهرهای جدید، برخی مسائل و مشکلات شهرهای جدید آشکار شده و انتقادات و پیشنهادهای اصلاحی بیان گردید که تا امروز همچنان ادامه دارد. در این راستا، پژوهش حاضر، به بررسی دلائل عدم موفقیت شهرهای جدید در ایران میپردازد. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات اسنادی- کتابخانهای میباشد. بررسیها نشان میدهد که با توجه به مقطعی بودن افزایش شدید نرخ رشد جمعیت کشور و مهاجرتهای گسترده روستا- شهری به صورت جهشی و پایینتر بودن ظرفیت توسعه کوتاه مدت شهر نسبت به نرخ رشد جمعیت طیّ سالهای 1365- 1335، ضرورت به ایجاد شهرهای جدید در پیرامون اکثر مادرشهرهای کشور وجود نداشته است. با وجود این، عمدهترین دلائل عدم موفقیت این شهرها در جذب جمعیت را میتوان نبود برنامهای جامع برای انتقال صنایع از مادرشهرها به شهرهای جدید و خوابگاهی شدن آنها، نبود سیستم حمل و نقل عمومی کارآمد میان مادرشهر و شهر جدید، عدم قطعیت در پیشبینی تعداد و گروهبندی جمعیت، وضعیت اقتصاد و درآمد خانوارهای شهرهای جدید، ضعف در مکانیابی، عدم حمایت دولت و نهادهای ذی ربط، کندتر بودن روند افزایشی قیمت اراضی در شهرهای جدید نسبت به مادرشهرها، بالاتر بودن سود حاصل از ساخت واحدهای مسکونی در مادرشهرها نسبت به شهرهای جدید، رکود اقتصادی و افزایش نرخ تورم در مقاطعی از دوره زمانی 1392- 1368، و نگرش صرفاً کالبدی در تهیه برنامهها و عدم توجه به خواست و نیاز مردم توسط برنامهریزان دانست.